افسانه های جالب در خصوص صحرای استرالیا
به گزارش مجله آزمون اول، به نقل از ترَولر، صحرای استرالیا که در اصطلاح محلی به آن آوت بَک گفته می گردد، خانه تعداد زیادی از داستان های مبالغه آمیز است. برخی از این داستان ها ریشه در واقعیت دارند و برخی هم تماما خیالی هستند و به باور های عامیانه مربوط می شوند. در اینجا 5 مورد از این افسانه ها در صحرای استرالیا را می خوانید.

افسانه بانیپ
از نظرقبایل محلی، بانیپ نیرویی بدخواه و شرور است که قسمت پایین نهر ها کمین نموده و آماده است تا هرکسی را که به این مکان نزدیک می گردد ببلعد. مثل دیگر باور های عامیانه، این داستان هم بر پایه مشاهدات و حقایق بی اساس ایجاد شده و گفته می گردد این موجود، یال اسب و صورت سگ را دارد و یک همواره با یک شاخ به تصویر کشیده می گردد. روایت های مختلفی درباره این موجود گفته می گردد، اما آنچه که به طور قطع میدانیم، شباهتش به افسانه هایی است که توسط بومی ها و غیر بومی ها گفته می گردد.
بعضی می گویند این افسانه به گونه جانوری دیپروتودون شباهت دارد. موجودی سه تنی و شبیه به خرس که در حدود 40 هزار سال پیش منقرض شده است. دیپروتودون گیاه خوار بوده و بزرگترین کیسه دار تاریخ دنیا محسوب می گردد.
کوالا های گوشت خوار
داستان های زیادی برای ترساندن گردشگران وجود دارد. مثل کوسه های آدم خوار، کروکودیل های قاتل و مار های سمی؛ اما چیزی که بیشتر از همه ترسناک به نظر می رسد تبدیل یکی از حیوانات دوست داشتنی به جانوری گوش خوار است که از خوردن انسان لذت می برد. این موجودات که به آن ها Drop Bears، گفته می گردد به کوالا ها شباهت دارند، دندان های نیش خون آلود دارند و در شب ها شکار می نمایند.
دریای داخلی
ساکنان اولیه اروپایی در استرالیا معتقد بودند که در استرالیا باید یک دریای بزرگ داخلی وجود داشته باشد. چرا که استرالیا رود های داخلی زیادی داشت و این سوال به وجود می آید که این حجم از آب به کجا می رود؟ حتما باید دریایی در اعماق داخلی به وسعت مدیترانه وجود داشته باشد. این فرضیه ها به قدری شدت گرفت که جست وجو های زیادی برای یافتن آب در مرکز استرالیا به راه افتاد. یکی از این افراد چارلز استورت بود که اعتقاد داشت در میان این قاره یک دریای داخلی وجود دارد.
جاندامارا
جاندامارا در سال 1890 میلادی به عنوان یک پلیس در کیمبرلی جنوبی کار می کرد. او یک بومی بود که یاری نموده بود تعداد زیادی از هموطن هایش توسط انگلیسی ها دستگیر شوند. اما از آنجایی که زجر کشیدن آن ها را دید، به یک سرباز شلیک می نماید، اسیر ها را آزاد می نماید و با خودش چندین اسلحه می برد. پس از مدتی او به یکی از تحت تعقیب ترین ها در کیمبرلی تبدیل شد. او نهایتا در سال 1897 کشته می گردد. توانایی او در شناخت مناطق به فرار او یاری می کرد و به همین دلیل شایعه می شد که او اصلا انسان نیست.
معدن طلا های گمشده
پیش از قرن بیستم، هارولد لاستر 17 ساله از آلیس اسپرینگز برای ساختن آینده خود به زمین زمین های طلا حرکت می نماید. او ادعا کرد که توانسته منبعی بزرگ از طلا را در استرالیای مرکزی پیدا کند، اما مشکل اینجا بود که فراموش نموده این طلا کجا بوده است. پس از این ماجرا عده زیادی در بیابان استرالیا به دنبال این طلا بودند. عده زیادی عمر خود را صرف داستانی کردند که یک بچه آن را سرهم نموده بود.
باشگاه خبرنگاران
منبع: گردشبانمجله تار و سه تار: مجله تار و سه تار، محفلی از هنر و ساز ایرانی بسازیم.
سفر به کیش: سفر به کیش، جاذبه های دیدنی ایران را با ما دنبال کنید.