غزل شماره 339 حافظ: خیال روی تو چون بگذرد به گلشن چشم
به گزارش مجله آزمون اول، غزل شماره 339 حافظ در دوران میانسالی شاعر و با تسلطی که بر خلق مضامین بکر داشته سروده شده است. این غزل تنها برای شأن و منزلت چشم ساخته شده است. حافظ محبوب را مخاطب قرار داده و می گوید وقتی که خیال روی تو به گلستان چشمم می آید، دل به پنجره چشم می آید تا تو را تماشا کند. هیچ مکانی بجز چشمم سزاوار نیست که تو در آنجا باشی.

خبرنگاران | سرویس فرهنگ و هنر
خیال روی تو چون بگذرد به گلشن چشم
دل از پی نظر آید به سوی روزن چشم
سزای تکیه گهت منظری نمی بینم
منم ز عالم و این گوشه مشخص چشم
بیا که لعل و گهر در نثار مقدم تو
ز گنج خانه دل می کشم به روزن چشم
سحر سرشک روانم سر خرابی داشت
گرم نه خون جگر می گرفت دامن چشم
نخست روز که دیدم رخ تو دل می گفت
اگر رسد خللی خون من به گردن چشم
به بوی مژده وصل تو تا سحر شب دوش
به راه باد نهادم چراغ روشن چشم
به مردمی که دل دردمند حافظ را
مزن به ناوک دلدوز مردم افکن چشم
〰 〰 〰 〰 〰 〰 〰 〰 〰 〰 〰
تعبیر فال حافظ شما
آرزوها و اهدافی عظیم در سر داری و برای رسیدن به آنها سعی و کوشش می کنی. تو بهتر از هر فرد دیگر از عهده این کارها برمی آیی، اما گاهی عجولانه و شتابزده عمل می کنی. کمی صبر و حوصله به خرج بده، همه مسائل حل خواهند شد. تمام کوششت را برای رسیدن به مقصود به کار بگیر. از دوستان صمیمی ات یاری بطلب و به فکر دیگران هم باش. در زمان توانایی، یاری به دوستان باوفای خودت را فراموش مکن.
〰 〰 〰 〰 〰 〰 〰 〰 〰 〰 〰
شاهد فال:
غزل شماره 340 - من که از آتش دل چون خم می در جوشم
〰 〰 〰 〰 〰 〰 〰 〰 〰 〰 〰
غزل شماره 339 حافظ با صدای علی موسوی گرمارودی
کد مولتی مدیا
دانلود
فیلم اصلی
معنی و تفسیر غزل شماره 339 حافظ
بیت اول
خیال روی تو چون بگذرد به گلشن چشم
دل از پی نظر آید به سوی روزن چشم
آنگاه که در عالم خیال، تصویر تو در گلزار چشم متصور می گردد، دل برای دیدن آن به کنار دریچه چشم می آید.
✦✦✦✦
بیت دوم
سزای تکیه گهت منظری نمی بینم
منم ز عالم و این گوشه مشخص چشم
دیدگاه دیگری را درخور تکیه زدن و نگریستن تو سراغ ندارم. در این جهان این من و این هم گوشه چشمم که برای تو در نظر گرفته شده است.
✦✦✦✦
بیت سوم
بیا که لعل و گهر در نثار مقدم تو
ز گنج خانه دل می کشم به روزن چشم
به چشم من قدم بگذار که از گنجینه دل، لعل خون و گوهر اشک به دریچه چشمم می آورم تا در پایت بریزم.
✦✦✦✦
بیت چهارم
سحر سرشک روانم سر خرابی داشت
گرم نه خون جگر می گرفت دامن چشم
هنگام سحر، هرگاه خون جگرم دامنه چشم را فرا نمی گرفت و همچون سدی راه را بر اشک نمی بست، اشک پیاپی من سَرِ ویرانی و تباهی داشت.
✦✦✦✦
بیت پنجم
نخست روز که دیدم رخ تو دل می گفت
اگر رسد خللی خون من به گردن چشم
روز اول که چهره تو را دیدم، دلم می گفت: اگر به من آسیبی برسد خونم به گردن چشم است.
✦✦✦✦
بیت ششم
به بوی مژده وصل تو تا سحر شب دوش
به راه باد نهادم چراغ روشن چشم
دیشب تا سحرگاهان، در آرزوی رسیدن مژده آمدن تو بودم، چشم امید بیدارم را در راه باد پیغام آور قرار دادم.
✦✦✦✦
بیت هفتم
به مردمی که دل دردمند حافظ را
مزن به ناوک دلدوز مردم افکن چشم
تو را به انسانیت سوگند می دهم که دل بیمار حافظ را با تیر مژگان دلدوز و مردم افکن چشمت از پای در نیاور.
منبع: توضیح جلالی بر حافظ با تصرف و تلخیص.
منبع: setare.combestcanadatours.com: سفر کانادا، تور ارزان کانادا، ویزای تضمینی مولتی کانادا، ویزای مولتی 5 ساله کانادا را از ما بخواهید.