گفت وگوی ویژه با حمیده عباسعلی: شکوفایی ام در در المپیک ببینید
به گزارش مجله آزمون اول، خدا را در تک تک لحظه های سختی که گذشت، احساس کردم، شکوفایی ام را در المپیک ببینید، یک سال انتظار برای حضور در المپیک سخت است
آزاده پیراکوه - کسب سهمیه المپیک و مصدومیتی که می توانست او را از المپیک دور کند، هر دو در یک لحظه رخ داد. نتیجه دو حس به جا مانده از این اتفاق ها، شوکی بود که دو سه روزی حمیده عباسعلی را در خود فرو برد. اما دختر قهرمان ایران خیلی خوب می داند که چطور از بحران عبور کند و از یک تهدید، فرصت بسازد. ملی پوش کاراته ایران که اولین سهمیه المپیک در این رشته را برای زنان گرفت، بیشتر از اینکه نگاهش به توانایی فکری و قدرت بدنی اش باشد، نگاهش به آسمان است و می گوید در تمام لحظه هایی که در این یک ماه و اندی بر او گذشته، خدا را دیده و همین لطف همیشگی بوده که شرایط را برای او طوری رقم زده که حالا امیدوار مراحل درمان را سپری می کند تا همه شاهد شکوفایی اش در المپیک پیش رو باشند. حمیده عباسعلی دو روزی است که به ایران برگشته و این حضور فرصت خوبی است برای گفت و گو با او؛ بعد از کسب سهمیه المپیک، مصدومیت، یک جراحی سنگین و ایستادن دوباره روی پاهایش.
برگردیم به یک ماه و اندی قبل. مصدومیت، درست در روزی که سهمیه گرفتی.
وقتی مصدومیت رخ داد، من برای مدت کوتاهی در شوک بودم. به هر حال گاهی آدم فکرش را نمی کند و به یکباره با اتفاقی روبرو می شود که انتظارش را نداشته است. آنهم در شرایطی که سال خیلی سختی را پشت سر گذاشته بودیم. به خاطر برنامه ریزی بد فدراسیون دنیای، مدام در مسابقه بودیم که این موضوع علاوه بر فشار زیادی که به بدن مان وارد می کرد، باعث شده بود تحت فشار روانی زیادی باشیم واسترس زیادی را تحمل کنیم. فشردگی مسابقات باعث شده بود که قبل از من هم در تیم ملی کاراته چند مصدوم داشته باشیم اما شرایط هیچ کدام مثل من نبود. برای آنها پارگی نبود و توانستند با برخی روش های درمانی مسابقات را ادامه دهند اما مصدومیت من به گونه ای بود که دیگر نمی توانستم مسابقات را ادامه بدهم.
پس سهمیه المپیک را به موقع گرفتی، چون هم مصدوم شدی و همین که به خاطر شیوع ویروس کرونا، دو مسابقه بعدی لغو شد.
در آن مقطع همه چیز به موقع برایم رخ داد. اگر همه چیز روال عادی را طی می کرد و من در اتریش نمی توانستم سهمیه ام را قطعی کنم، با حضور در رقابت های مراکش این کار را می کردم و سهمیه ام قطعی می شد اما در فینال مصدوم شدم و به خاطر شدت مصدومیت دیگر امکان حضور در رقابت های مراکش را نداشتم. ضمن اینکه شیوع ویروس کرونا باعث شد رقابت های باقیمانده لغو شود. الان که به یک ماه قبل نگاه می کنم، با خودم می گویم که چقدر همه چیز برای من به موقع رخ داد. همیشه خدا همراهم بوده و این بار هم حضورش را در تک تک لحظه های زندگی ام با تمام وجود حس کردم. سهمیه ام قطعی شد و بعد هم این همه اتفاق غیرقابل پیش بینی افتاد. اگرچه در یکی دو روز اول بعد از مصدومیت؛ چون تعیین نبود که المپیک عقب می افتد، شوک بودم و نمی دانستم چه شرایطی پیش می آید، اما با صحبت های دکتر امینی و تیم پزشکی و شناختی که از شرایط خودم داشتم، آرام شدم.
تصمیم برای ماندنت در آلمان و درمان در کلینیک هانوفر هم کمک کرد که شرایط بهتر پیش برود.
اصلاً امکان بازگشت نداشتم. شرایطم طوری بود که نمی توانستم درهواپیما بنشینم. با حمایت مسئولان وزارت ورزش، کمیته ملی المپیک و فدراسیون کاراته، تصمیم بر این شد که خیلی سریع به آلمان بروم و زیر نظر دکتر امینی تحت درمان قرار بگیرم. با دکتر که صحبت کردم، آرام تر شدم. فاصله اولین دیدار من با دکتر تا جراحی ام، سه روز شد و این نشان می دهد که هیچ فرصتی را از دست ندادیم. در همان روز بعد از مصدومیت خودم را به آلمان رساندم. خیلی سریع ام آر آی انجام دادند و کادر پزشکی تصمیم به جراحی گرفتند. آن موقع برنامه بر این بود که باید دو ماه دیگر تمریناتم را برای حضور در المپیک شروع کنم. دکتر امینی به من گفتند که با روش خاصی که انجام می دهند، من امکان حضور در المپیک را دارم و می توانم خودم را برسانم.
خودت هم به این باور رسیدی که می توانی این کار را انجام دهی و به المپیکی که قرار بود مرداد امسال برگزار شود، برسی؟
خوبی من این است که وقتی یک نفری که به او اعتقاد دارم، حرفی می زند، به او اطمینان می کنم. ضمن اینکه به خودم هم باور دارم و می دانم که وقتی بخواهم اتفاقی می افتد، حتماً تلاشم را می کنم. دکتر امینی همه مراحل درمان را برایم توضیح دادند و گفتند که یک روش متفاوت با بقیه جراحی ها به کار می گیرند و با این روش من زودتر می توانم استارت بزنم.
پس وقتی جراحی انجام شد، ناامید نبودی که المپیک را از دست داده ای؟
به هیچ وجه. برنامه به این صورت بود که بعد از دو ماه، کارم را شروع کنم و در فرصت باقیمانده آماده شوم. البته که حتماً کارم سخت بود.
تا اینکه خبر به تعویق افتادن المپیک را شنیدی. حتماً خیلی شاد شدی.
از این جهت که متوجه شدم فرصت کافی برای بهبودی کامل پیدا کرده ام، خیلی شاد شدم. فکر می کنم عقب افتادن المپیک برای ورزشکارانی مثل من، سهراب مرادی و حسن یزدانی خیلی خوب شد اما یک سال تأخیر هم زمان زیادی است. مدام باید انتظار بکشم و این موضوع کمی برایم سخت است. وقتی هدفی تعیین کرده ای، دوست داری زودتر به آن برسی و زمانی که انتظار می کشی، روزها کمی سخت می گذرد.
از زمان جراحی بگو. باید سخت باشد که خانواده ات کنارت نبودند.
ورزشکاران قدرت بدنی بیشتری دارند و حتماً درد کمتری را بعد از یک جراحی نسبت به مردم عادی تحمل می کنند اما با این حال روزهای سختی را گذراندم. من در آن روزها، خانواده ام کنارم نبودند و این مسأله کار را سخت تر می کرد اما شادم که مسئولان موافقت کردند تا خانم خوش قدم، کنارم باشند. ایشان هم لحظه ای من را تنها نگذاشتند و کمک کردند تا آن روزها راحت تر بگذرد. ضمن اینکه حمایت مردم را هم می دیدم و در هیچ مرحله ای از این دوره احساس نکردم که تنها هستم. خلاصه اینکه شادم این یک ماه گذشته و دلم نمی خواهد دیگر به آن روزها برگردم.
شاید اگر در آن مقطع به ایران برمی گشتی، با اتفاق هایی که به واسطه شیوع ویروس کرونا در کشور بود، فرایند درمانت کند پیش می رفت. در نتیجه حضورت در آلمان یک شانس بزرگ بود.
در ایران هم پزشکان فوق العاده ای داریم که همیشه ورزشکاران را حمایت کرده اند اما با توجه به اینکه ویروس کرونا در ایران زودتر از آلمان شیوع پیدا کرد، شاید به واسطه شلوغی بیمارستان ها و اینکه مقابله با کرونا در اولویت بود، کار من عقب می افتاد. بنابراین با توجه به اینکه در ارتباط با سهراب مرادی دکتر امینی عملکرد خوبی داشت، مسئولان هم اعتماد لازم را داشتند و در نهایت گفتند که همانجا بمانم. ایمان دارم که همه چیز دست خدا بود و از حالا به بعد هم شرایط خوب پیش می رود.
بخشی از فیزیوتراپی و ادامه مراحل درمانت مانده است.
بخشی از فیزیوتراپی را در آلمان سپری کردم. فعلاً می توانم روی پایم بایستم و کمی راه بروم. ادامه مراحل درمانم را در ایران زیر نظر متخصصان مربوطه انجام می دهم تا آماده شروع تمرینات شوم.
پس بعد از چند روز استراحت، فیزیوتراپی را شروع می کنی.
با توجه به اینکه مسافرت داشتم، گفته اند که باید دو هفته در قرنطینه باشم. البته بعید می دانم مسئله ای پیش آمده باشد چون هم در آلمان همه چیز خیلی خوب رعایت می شد، هم در طول پرواز. کلاً یک پرواز پیدا کردیم که بتوانیم به ایران بیاییم و در آن پرواز نیز شرایط خیلی خوب بود. هم مسافران خیلی رعایت می کردند و هم کادر پرواز. همه ماسک داشتند و فاصله رعایت می شد. با این حال به من توصیه شده که دو هفته در قرنطینه خانگی باشم که من هم این موضوع را رعایت می کنم.
در آلمان شیوع ویروس به سرعت رخ داد. از شرایطت در آن روزها بگو.
در آلمان هم به یکباره آمار مبتلایان زیاد شد اما رعایت کردن شان برای من خیلی جالب بود. همه جا به سرعت بسته شد و فقط سوپرمارکت ها باز بودند. آنها هم قوانین خاص خود را داشتند. فاصله دو متر به معنای واقعی رعایت می شد و دو نفر با هم در فروشگاه نبودند. همه به فاصله دو متر پشت در می ایستادند و به نوبت به داخل هدایت می شدند. همه موظف بودند که از چرخ دستی استفاده کنند تا ملزم به رعایت فاصله باشند. افراد فقط در مواقع ضروری بیرون می آمدند و چون افراد مسن زیاد دارند، اصلاً بیرون نمی آمدند. در آنجا ترسم کمتر بود و خیالم راحت بود که مردم خیلی خوب قوانین را رعایت می کنند. من فکر می کنم، خیلی از موارد مقابله با این بیماری شخصی است و تک تک ما باید قوانین را رعایت کنیم تا زنجیره قطع شود.
هنگام برگشت استرس نداشتی؟
استرس سیستم ایمنی را ضعیف می کند و من به همین خاطر سعی می کنم نگران نباشم. چون معتقدم راه پیشگیری از این بیماری آسان است و من در تمام این مدت سعی کرده ام خیلی رعایت کنم. حتی وقتی در آلمان برای فیزیوتراپی می رفتم، شرایط به گونه ای بود که فقط من حضور داشتم و افرادی که با آنها در ارتباط بودم نیز شرایط را خیلی خوب رعایت می کردند. من امیدوارم زودتر این دوران بگذرد و همه به شرایط عادی برگردیم. در این دوران اتفاق های تلخی برای مردم افتاد. عده ای را از دست دادیم و عده ای حتی نتوانستند در خاکسپاری عزیزان شان شرکت کنند که واقعاً دردناک است اما با این حال معتقدم این ویروس نکات مثبتی هم داشته است. برخی مسائل بهداشتی همیشه باید رعایت می شده اما مردم خیلی به آنها توجه نداشته اند. یا مثلاً این دوری که بین اعضای خانواده و دوستان رخ داد، باعث شد تا بیشتر قدر همدیگر را بدانیم. البته درست است که از طریق فضای مجازی همه با هم ارتباط دارند اما چون ما در ایران دل مان به همین دورهمی ها و میهمانی ها خوش است، این فاصله آزاردهنده بود.
برگردیم به کاراته. ممکن است فدراسیون دنیای تصمیم به برگزاری مسابقاتی بگیرد که لغو شدند. در این صورت فکر می کنی تعداد سهمیه های کاراته اضافه شود؟
مسابقات مراکش مانده بود و پاریس. اگر این رقابت ها برگزار شوند، ما شانس کسب دو سهمیه دیگر را داریم. خانم علیپور در بخش زنان و امیرمهدی زاده هم در بخش مردان می توانند سهمیه های ایران را بیشتر کنند. با توجه به سال سختی که سپری کردیم، آرزو می کنم بتوانیم با تیم کامل در المپیک شرکت کنیم و بچه ها بتوانند مزد زحمات شان را بگیرند. قدرت اصلی بچه ها را باید در المپیک ببینیم. ما 13 - 12 مسابقه داشتیم و طبیعی است که در همه آنها نتوانیم در اوج باشیم. همیشه شرایط به این صورت بوده که برای قهرمانی آسیا و دنیا به اوج می رسیدیم و خب نتیجه هم می گرفتیم. اما در مسابقه های گزینشی مجبور بودیم توان مان را تقسیم کنیم. شکوفایی مان بماند برای المپیک. آنجاست که باید توان واقعی بچه های کاراته ایران را ببینید.
چند روز بعد از جراحی، تولدت را در کلینیک جشن گرفتی. وقتی شمع تولدت را فوت کردی، چه آرزویی کردی؟
با توجه به این بیماری، اولین آرزویم سلامتی خانواده ام و همه مردم دنیا بود. آرزوی شخصی ام هم این بود که خوب شوم و در اوج آمادگی به المپیک برسم. مهم ترین مسابقه زندگی ام است و آرزوهای زیادی برایش دارم.
منبع: ایران ورزشیpariblog.ir: پری بلاگ | در دنیایی از وبلاگ ها و وبسایتهای خبری و علمی چرخی بزنید