آغاز فرمانروایی شاه عباس از کوهسنگی
به گزارش مجله آزمون اول، شاید جالب باشد که بدانید شاه عباس یکم، در زمان حیات پدرش به سلطنت رسید و در واقع، پدر را از قدرت کنار زد؛ اما به واقع او در این جابه جایی نقشی نداشت.
جواد نوائیان رودسری| شاه عباس یکم را باید مقتدرترین پادشاه دودمان صفوی بدانیم. هرچند که دوران حکومت طولانی شاه تهماسب یکم، جد شاه عباس، تثبیت حکومت صفویان را تضمین کرد، اما بروز اغتشاشات و شورش های گسترده در زمان محمدخدابنده، پدر شاه عباس که پس از ساقط شدن حکومت سراسر خونریزی شاه اسماعیل دوم رخ داد، شرایط را هنگام بر تخت نشستن شاه جوان صفوی، بسیار بغرنج کرده بود.
شاید جالب باشد که بدانید شاه عباس یکم، در زمان حیات پدرش به سلطنت رسید و در واقع، پدر را از قدرت کنار زد؛ اما به واقع او در این جابه جایی نقشی نداشت و این سران قزلباش بودند که در آن بحبوحه و هرج و مرج، برای به دست آوردن قدرت و کنار زدن رقبا، با هم در ستیز بودند و در این بین، شاهزادگانی مانند عباس میرزا که امارت هرات را برعهده داشت، مهره ای در صفحه شطرنج دیگران به حساب می آمدند.
مقدمات فرمانروایی
در این هنگام، مرشدقلی خان استاجلو، حاکم باخرز و خواف، می کوشید تا با استفاده از موقعیت به دست آمده، ولیعهد سلطان محمد خدابنده را به سلطنت برساند و از این آب گِل آلود برای خودش ماهی بگیرد. کار به جایی رسید که مرشدقلی خان به نمایندگی از ولیعهد، عباس میرزا (شاه عباس یکم)، فرماندهی لشکرکشی مقابل ارتش سلطان محمدخدابنده را برعهده گرفت و در نبرد هایی که طی سال های 995 تا 996 هـ. ق. در خراسان انجام شد، نیشابور، قلعه تربت و مشهد به تصرف مرشدقلی خان درآمد. این پیروزی ها، مقدمه ای برای اجرایی کردن نقشه حاکم باخرز و خواف بود.
هر چند او نمی توانست در آن زمان بر تمام ایران مستولی شود و قدرت خود را تثبیت کند، اما این که ولیعهد صفوی در اختیار او بود، امتیازی بزرگ محسوب می شد و سردار سیّاس قزلباش، نمی توانست از کنار آن به سادگی بگذرد.
این بود که تصمیم گرفت هر چه زودتر مراسم آغاز فرمانروایی ولیعهد را برگزار کند و این موضوع، در شرایطی که هنوز شاه پیشین در قید حیات بود، کمی عجیب به نظر می رسید؛ اما سلطان محمد خدابنده که تقریباً نابینا و عنان حکمرانی خود را به دست همسرش خیرالنساءبیگم سپرده بود، نمی توانست در برابر خودسری های سران قزلباش کاری از پیش ببرد.
مراسمی در دامنه کوهسنگی
مرشدقلی خان، پس از کشمکش های فراوان، سرانجام در دهم ذی القعده سال 996 (مطابق با 9 مهرماه 967)، همزمان با ایام ولادت امام رضا (ع)، عباس میرزا را به مشهد آورد و پس از انجام زیارت، وی را کنار کوهسنگی که مشرف بر شهر مشهد بود، برد و مراسم اعلام سلطنت وی را برگزار کرد.
البته در این مراسم، بسیاری از نامداران و اعیان خاندان صفوی حضور نداشتند، اما این کمبود نتوانست مانع از ضرب سکه به نام شاه جدید شود. عباس میرزا که اینک با عنوان شاه عباس شناخته می شد، در این زمان تنها 17 سال داشت و همین صغر سن، دست مرشدقلی خان را برای دخالت در امور بازمی گذاشت.
طبق روایت نصرا... فلسفی در کتاب زندگانی شاه عباس، او بلافاصله پس از انجام مراسم آغاز فرمانروایی، به عنوان وکیل دیوان عالی یا نایب دربار منصوب شد که مهم ترین مقام پس از شاه بود و می توانست در تمام امور کشور دخالت کند.
با این حال، مرشدقلی خان نمی دانست که این جوان بی تجربه، مدتی بعد توانمندی خود را در سیاست ورزی و نظامی گری آشکار خواهد کرد و دمار از روزگار وی بر خواهد آورد.
فرجام سردار جاه طلب
حدود یک سال پس از آغاز فرمانروایی شاه عباس در کوهسنگی مشهد، مرشدقلی خان توانست بر علی قلی خان شاملو، حاکم هرات، غلبه کند و او را به قتل برساند.
مرگ علی قلی خان که نزد شاه عباس عزیز بود، بر وی گران آمد و او را مصمم به کشتن مرشد قلی خان کرد. وکیل دیوان عالی که متوجه این موضوع شده بود، تصمیم گرفت همان طور که شاه عباس را آورده است، او را ببرد و تخت را به شاهزاده دیگر صفوی، یعنی ابوطالب میرزا که همراه با پدرش به تبعید فرستاده شده بود، بسپارد.
اما شاه عباس که از نقشه مرشدقلی خان آگاه شده بود، تعدادی از مخالفان سرسخت او مانند امت بیگ، کوشک اوغلی استاجلو و حسن بیگ چاوشلو را برای کشتن وی اجیر کرد. آن ها هم، هنگام یک لشکرکشی، زمانی که سپاه در نزدیکی شهر بسطام اتراق کرده بود، به خیمه مرشدقلی خان ریختند و او را به طرز فجیعی به قتل رساندند. به این ترتیب، دوران فرمانروایی مستقل شاه عباس یکم، آغاز شد.
منبع: روزنامه خراسان
منبع: فرادیدpariblog.ir: پری بلاگ | در دنیایی از وبلاگ ها و وبسایتهای خبری و علمی چرخی بزنید