بزرگترین تصمیم بایدن در 100 روز نخست
به گزارش مجله آزمون اول، خبرنگاران: جو بایدن در 100 روز نخست ریاست جمهوری خود ایده های قابل توجهی را در زمان کوتاه با همراهی کنگره عملیاتی نموده است، اما به باور بسیاری از ناظران اهمیت تاریخی هیچ کدام به اندازه تصمیم برای خارج کردن نظامیان آمریکا از افغانستان تا بیستمین سالگرد حادثه تروریستی 11 سپتامبر 2001 نیست.

به گزارش ؛ جونا بلانک، نویسنده، روزنامه نگار و متخصص مسائل شبه قاره هند درباره تصمیم تاریخی رئیس جمهور آمریکا برای انتها دادن به آغازگر جنگ های بی انتها و خروج نظامیان ایالات متحده از افغانستان در نشریه آتلانتیک نوشت: گناه اصلی جنگ در عراق، حمله به عراق بود. و گناه اصلی جنگ در افغانستان، نیز حمله به عراق بود.
چگونگی نگاه بایدن به آغاز جنگ های آمریکا پس از یازده سپتامبر، می تواند تصمیمات آینده وی را در خصوص چگونگی استفاده از نیروی نظامی شکل دهد.
در سپتامبر 2001 ، هنگامی که جو بایدن رئیس کمیته روابط خارجی مجلس سنا بود ، من مشاور سیاست منطقه آسیا بودم که افغانستان را در بر می گرفت. از ساعت 9 صبح روز 11 سپتامبر، من اطمینان داشتم که القاعده (که در افغانستان مستقر بود) پشت این حملات است - اما به هر حال ما در نهایت به عراق حمله کردیم.
یک سال و نیم مرخصی داشتم. و آن دوره موقت تنها فرصتی بود که شانس واقعی مأموریت در افغانستان ایجاد شد. این هفته ، رئیس جمهور بایدن اعلام نمود که تمام نیروهای ایالات متحده تا بیستمین سالگرد 11 سپتامبر از افغانستان خارج خواهند شد. برای درک تصمیم او در راستای خروج، باید تصمیم برای ورود به ماجرا را بفهمیم؛ و اینکه چگونه این تصمیم، با حمله به کشوری دیگر به سرعت تحلیل رفت.
در سال 2001 ، حتی پرشورترین شاهین های جنگی نیز نمی خواستند به افغانستان حمله نمایند: آنها می خواستند به عراق حمله نمایند. نومحافظه کاران ، مانند مقامات پنتاگون ، پل ولفُویتز و داگ فیث ، چشم انداز بزرگی از بازسازی این کشور با چهره آمریکایی داشتند. محافظه کاران قدیمی ، مانند معاون رئیس جمهور دیک چنی و وزیر دفاع دونالد رامسفلد ، می خواستند صدام حسین را برکنار نمایند ، یک عروسک قابل انعطاف نصب نمایند و از این طریق از سربرآوردن دشمنان احتمالی دیگر جلوگیری نمایند. هر دو اردوگاه سیاسی محافظه کار، افغانستان را به عنوان یک حواس پرتی ناخواسته از رویداد اصلی می دانستند ، اما آنها منطق یکسانی را در هر 2 کشور به کار بردند.
بایدن به هیچ یک از این دو اردوگاه تعلق نداشت. او هم جاه طلبی های غیرواقع گرایانه نئوکان ها و هم رئالیسم غیر بلند پروازانه پالئوکان ها را رد کرد. تصمیم وی برای حمایت از ورود به افغانستان و توسعه تفکر او با ادامه جنگ نکات مهمی از نحوه برخورد وی با سوالات مربوط به نیروی نظامی را در آینده ارائه می دهد.
اولین انتخاب سیاست گذاران ایالات متحده در سال 2001 باید درباره نحوه پاسخگویی به حمله به خاک آمریکا باشد. انجام هیچ کاری به عنوان یک گزینه دیده نمی شد. بسیاری از اعضای کنگره از یک کارزار هوایی تنها حمایت می کردند، اما استراتژیست های جدی می دانستند که این کار بی فایده است: رهبری القاعده از قبل مخفی شده بود و طالبان هیچ زیرساختی را نداشتند که ارزش تخریب داشته باشد.
در 22 اکتبر همان سال ، بایدن سخنرانی کرد و تأکید کرد که اهداف ایالات متحده -ریشه یابی القاعده و یاری به استقرار یک دولت جایگزین با روابط محبت آمیز با طالبان- نیازمند نیروهای زمینی ایالات متحده به میزانی بسیار فراتر از تعداد اندک نیروهای ویژه موجود است. وی در خصوص کارزاری که در ارتفاع 30 هزار پا می جنگد و ممکن است بسیاری از غیرنظامیان را بدون رسیدن به اهداف قتل عام کند، ابراز نگرانی کرد. وی گفت ، چنین اقدامی باعث می گردد که ایالات متحده مانند یک قلدر پیشرفته به نظر برسد که به طور بالقوه مسلمانان سراسر دنیا را از پا در می آورد. نمایندگان کنگره جمهوری خواه از بایدن انتقاد کردند ، اما پیش بینی او دقیق بود. تناژ مهمات آوار شده بر سر افغانستان هرگز به طور دقیق محاسبه نشده است، اما تنها در سال 2019 بالغ بر 7 هزار و 423 بمب در سرزمین افغانستان باریده است و طالبان نسبت به گذشته به تسلیم شدن نزدیک تر نیستند.
با این حال بایدن هرگز به مفهوم و ایده ملت سازی کامل ملحق نشد. همانطور که وی درست بعد از اولین سفر خود به افغانستان در صحن سنا گفت، ما در خصوص تبدیل قندهار به پاریس صحبت نمی کنیم. او معتقد بود که اگر ایالات متحده قصد حمله به کشوری را دارد، این وظیفه اخلاقی و سیاسی آمریکاست که بت ساکنان آن کشور به نیکی رفتار نمایند. وی اولین رهبر سیاسی آمریکا بود که پیشنهاد یک میلیارد دلار یاری برای بازسازی افغانستان را مطرح نمود.
یک میلیارد دلار؟ امروز، پس از اینکه ایالات متحده تقریباً هزار برابر بیشتر در افغانستان هزینه نموده است، میزان تغییر حاصل، به شکل دردآوری اندک به نظر می رسد. اما وقتی بایدن در 3 اکتبر 2001 پیشنهاد یاری یک میلیارد دلاری را مطرح نمود -که بیش از 3 برابر مبلغ پیشنهادی دولت بوش بود- پاسخ های تند زیادی دریافت کرد. من می دانستم -به عنوان فردی که این رقم را به وی تحمیل کرد- باید رئیس خود را به استدلال هایی مجهز می کردم که بتواند منطقی بودن رابطه بالقوه تعهد کلان پولی در افغانستان با زندگی مردم آمریکا را نشان دهد:
1. پس از حمله انجام شده، گزینه دیگری نداریم. در واقع گزینه آلترناتیو این است که اجازه دهیم القاعده زنده بماند، و حتی توطئه های حملات مخرب تری علیه آمریکا بپرورد.
2. اگر ما به ملتی حمله کنیم، وظیفه اخلاقی داریم که اطمینان حاصل کنیم که درد و رنج را به جای غیرنظامیان بی گناه، به دشمنان خود تحمیل می کنیم. مردم افغانستان بیش از حد آسیب دیده اند: اگر قرار است در آنجا باشیم، باید زندگی آنها را بهتر کنیم.
3. از نظر ژئوپلیتیک ، ما نمی توانیم اجازه دهیم که ایالات متحده به عنوان یک جنگ طلب شناخته گردد؛ نه فقط در افغانستان ، بلکه در سراسر دنیا اسلام. ما نمی توانیم در میدان جنگ نظامی پیروز شویم، و در عوض میدان نبرد بزرگتر برای نفوذ در صحنه دنیای را ببازیم.
منبع: اقتصادنیوزگروه ساختمانی آبان: گروه ساختمانی آبان: بازسازی ساختمان و تعمیرات جزئی و کلی و طراحی ویلا و فضای سبز و روف گاردن، طراحی الاچیق، فروش درب های ضد سرقت را از ما بخواهید.