رابطه عجیب قطعی برق با آلودگی هوا
به گزارش مجله آزمون اول، دیگر نمی گوییم مردم تهران دارند زیر بار این هوای آلوده له می شوند و کم مانده خفه شوند. این جمله ها دیگر روی دولتمردان اثری ندارد و مردم حتی اگر راهی بیمارستان شوند و با ریه های مچاله از آلودگی، با زندگی وداع بگویند برای آنها علی السویه است.
امروز که دوشنبه است باید استان تهران تعطیل می بود، دیروز هم که یکشنبه بود باید مشاغل دولتی و خصوصی همه تعطیل می شدند اما نشدند، آن هم فقط به دلیل تعلل دولت، شاید هم بی میلی اش به تعطیلی یا دلایل دیگری که مردم محرم نیستند تا بدانند.
پرونده آلودگی هوا را که به کناری بگذاریم، باید پرونده خاموشی های اخیر را باز کنیم که در کنار آلودگی هوا موجب رنجش مردم است. از رنج هم که حرف نزنیم باید از رابطه مرموز آلودگی هوا، خاموشی های گسترده و سوخت مازوت بگوییم که آنقدر حرف و حکایت ضد و نقیض درباره اش وجود دارد که آدمی سرگیجه می گیرد.
از دو روز پیش بسکمک از مناطق پایتخت و برخی شهرهای ایران شاهد خاموشی های دو ساعته بودند. تنها در یک روز60درصد استان البرز قطعی برق داشته و آنطور که خبرهای رسمی حکایت می کند قطع گاز نیروگاه ها موجب خاموشی ناگهانی برق مناطقی از بجنورد، مرکز خراسان شمالی و چهار شهرستان دیگر این استان و غافلگیری مردم شده است. بخش هایی از تهران نیز دیشب برای ساعاتی در تاریکی فرو رفت و ادارات برق در برخی مناطق پاسخ تلفن های مکرر مردم را نمی دادند.
این خاموشی ها، این آلودگی های گسترده هوا که حتی شهرهای اطراف تهران که تردد خودرویی در آنها کم است و نیز بی میلی دولت به تعطیل کردن شهرهایی که مردمانش اکسیژن کم آورده اند همه روی هم تبدیل به یک معمای عجیب شده است.
عصر شنبه کمیته اضطرار آلودگی هوای تهران جلسه اش را در حالی تمام کرد که تعطیلی روزهای یکشنبه و دوشنبه را به تصویب رسانده بود اما همان عصرگاه، معاون عمرانی استاندار تهران به ما گفت که تعطیل شدن تهران منوط است به تایید نهایی هیات دولت یا شخص معاون اول رئیس جمهوری. ما از او پرسیدیم آیا ممکن است دولت با تعطیلی تهران مخالفت کند که او گفت ممکن است، چون احتمال دارد ادله ای داشته باشد ولی با این حال عبدالرضا چراغعلی ته دلش روشن بود که دولت موافقت می کند.
مخالفت دولت با تعطیلی تهرانی که زیر بار هوای سمی و کرونا کمر خم کرده بیش از آن که امیدهای معاون استاندار را ناامید کند، بیشتر شبیه یک چیستان است، دولتی که حتما اطلاعات مفصل تری از آنچه ما رسانه ها در اختیار داریم در اختیارش قرار می گیرد و عمق فاجعه برایش عیان تر است.
دولت حتما می داند این تعطیلی ها برای خوشگذرانی مردم نیست بلکه به دلیل درخانه ماندن آنها و شاید کمتر لطمه خوردن شان از این هوای مسموم است. اما دیروز سخنگوی ستادملی مقابله با کرونا و معاون وزیربهداشت در پاسخ به سوال ما توضیحاتی داد که می شد از آن ته ذهن دولت را خواند، ذهنی که پیش خودش فکر می کند تعطیل شدن تهران مساوی است با خوشگذرانی پایتخت نشینان.
با تعطیلی مخالفیم
توضیحات علیرضا رئیسی تعجب آور بود و استدلال های او به دل نمی نشست. رئیسی در پاسخ به این که چرا دولت، تهران را دیروز و امروز تعطیل نکرد طوری توضیح داد که به نظر می آمد اصلا تعطیل نشدن تهران با خواست وزارت بهداشت اتفاق افتاده. او به جام جم گفت: امسال تهران و شهرهای دیگر کم تعطیل نبوده اند، حالا هم نیمی از کارمندان و بسکمک از کسب و کارها تعطیل اند بنابراین نیازی به تعطیلی دوباره نیست.
او مطرح نمود: با تعطیلی عمومی، تهرانی ها و مردم بقیه کلانشهرها به شهرهای شمالی سفر می کنند که این شاید برای شهرهای آلوده خوب باشد و به کاهش آلودگی ها کمک کند اما احتمال افزایش شیوع ویروس کرونا را زیاد می کند.
اما معاون وزیربهداشت که کننده وزارتخانه خویش محسوب می شود، واقعا دارد در مورد کدام دسته از مردم حرف می زند.
آیا به زعم وزارت بهداشت همه مردم هر وقت اراده کنند می توانند به سفر بروند، یا این که اگر آنها اراده کنند، هیچ ناظری در جاده ها نیست که جلوی خاطیان را بگیرد؟ اصلا اگر مردم تا این حد فرصت طلب فرض می شوند چرا رئیس جمهوری روز شنبه از همراهی خوب مردم در مهار کرونا و رعایت دستورالعمل ها قدردانی کرد؟
البته در این میان می توان حدسی دیگر نیز زد و این بی میلی دولت به تعطیلی و این همه صغری و کبری چیدن را پوششی دانست بر ماجرای مازوت سوزی در نیروگاه ها به این معنی که چون دولت علت اصلی آلوده شدن هوای شهرهای بزرگ را می داند و مطمئن است نیروگاه ها را باید باز هم با سوخت مازوت سرپا نگه دارد پس نیازی به تعطیل کردن شهرهای آلوده مخصوصا تهران احساس نمی کند چرا که اگر دیروز و امروز را تعطیل می کرد می بایست فردا و پس فردا را و شاید روزهای دیگر از هفته های آینده را نیز تعطیل می کرد.
ما این نقاط مبهم را باید کجای دلمان بگذاریم و باید چطور با آنها کنار بیاییم؟ البته شاید لازم نباشد زیاد به خودمان فشار بیاوریم و غصه این چیزها را بخوریم چون وضع همینی است که هست.
پایداری جو و تداوم آلودگی هوای شهرهای صنعتی و پرجمعیت تا آخرهفته به روایت سازمان هواشناسی چیزی است که ما ساکنان شهرهای بزرگ باید به آن خو بگیریم و ما تهرانی ها باید به اخباری مثل این که کیفیت هوا در 19 ایستگاه در شرایط ناسالم برای همه گروه های سنی است -خبری که دیروز شرکت کنترل کیفیت هوای تهران اعلام کرد- عادت کنیم.
ما تهرانی ها باید یاد بگیریم که دیگر زمستان ها فکر هوای پاک را از سرمان به در کنیم و چه جنوب شهری هستیم وچه شمال شهری، انتظاری از هوا و مسؤولان نداشته باشیم.
شورای معترض
در روزهای بحرانی مانند اکنون که آلودگی هوا دغدغه مشترک خیلی هاست، صحن علنی شورای شهرتهران جایی است برای همنوایی با مردم، گرچه رئیس شورا این بار هم مثل خیلی از دفعات دیگر گفت که مدیریت شهری اختیارات کافی برای مقابله با آلودگی هوا ندارد و آنچه از دستش برمی آید فقط پیگیری موضوع و تذکر دادن است.
درست است که تذکر دادن دردی از مردم تهران دوا نمی کند ولی به هر حال کوششی است به مثابه هزار بادیه رفتن به از نشستن باطل. دیروز محسن هاشمی از جایگاه رئیس شورا از افزایش دو برابری دی اکسید گوگرد در هوای پایتخت خبر داد و گفت براساس بررسی های به عمل آمده، استفاده از سوخت های پرگوگرد در صنایع و نیروگاه ها تأثیر جدی در تشدید آلودگی هوا داشته است.
هاشمی که همیشه شوخ طبع است دیروز اما با بیان این جملاتِ جدی و مقدماتی گفت که تعداد فوتی های ناشی از کرونا در تهران در یک ماه اخیر از 200مورد در روز به 20تن رسیده، پس نباید بگذاریم این کاهش با افزایش قربانیان آلودگی هوا جبران شود.
او در واقع داشت از خطر افزایش مرگ و میر حرف می زد، موضوعی که زهرا نژادبهرام عضو هیأت رئیسه شورا را به نگارش نامه ای خطاب به رئیس سازمان حفاظت محیط زیست واداشته است، نامه ای رو به عیسی کلانتری، مردی که در این روزهای آلوده سال کمترین حرف را می زند و ضعیف ترین دفاعیات را از حقوق عامه که حق سالم نفس کشیدن است، ارائه می کند.
نژادبهرام در نامه اش کلانتری و سازمان تحت امر او را مسؤول اجرای قانون هوای پاک دانسته و تاکیدکرده که استفاده نیروگاه های کشور از سوخت مازوت که جزو خطرناک ترین سوخت های فسیلی است سلامت شهروندان تهرانی را در شرایط خطیر کرونایی در معرض تهدید جدی قرار داده است.
او از کلانتری خواسته تا برحسب وظایف قانونی اش از مصرف مازوت جلوگیری کند چرا که اکنون سهم مازوت و گازوئیل در آلوده کردن هوای تهران به حدود 60درصد رسیده و این حجم از آلودگی هوا در شهری که مدارس و دانشگاه هایش تعطیل اند و اداراتش نیمه تعطیل قابل پذیرش نیست.
جالب این که آرش میلانی عضو دیگر هیات رئیسه شورای شهر تهران ورود قوه قضاییه و کمیسیون اصل 90 مجلس را به بحث آلودگی هوا خواستار شده و از دادستان به عنوان مدعی العموم خواسته تا حقوق عامه را پیگیری کند و به بحث مازوت سوزی به صورت شفاف رسیدگی کند.
نوشتیم حرف های آرش میلانی جالب است زیرا عیسی کلانتری، رئیس سازمان حفاظت محیط زیست دیروز گفت معاون دادستان کل کشور به استان ها بخشنامه کرده که شما - به عنوان سازمان محیط زیست- مانع سوزاندن نفت کوره در نیروگاه ها و صنایع نشوید.
این جملات به قدری سنگین است که هضم کردنش آسان نیست. در واقع کلانتری گرچه کم حرف می زند ولی با یک جمله همه چیز را روشن کرد و از اتحادی در پشت پرده، پرده برداشت که به راحتی از روی قانون هوای پاک می گذرد و مازوت را به بهایی سنگین حتی اگر جان مردم باشد در نیروگاه ها می سوزاند، به امید قطع نشدن جریان برق.
داستان تلخ برق و مازوت
درحالی که آرش میلانی، عضو شورای شهر تهران دنبال یافتن اطلاعات مربوط به خروجی دودکش کارخانه ها و نیروگاه ها و نتایج پایش آنلاین دودکش ها بود که به گفته او منتشر نمی شود، وزیر نفت به همه این کنجکاوی ها پاسخ داد و حرفی را که باید اول می زد، آخر زد.
بیژن زنگنه دیروز در نشست مشترک با وزرای نیرو و کشور گفت که چاره ای جز مصرف مازوت نداریم و گازوئیل هم تا حداکثر میزانی که جا دارد تحویل نیروگاه ها می شود و بیش از این ممکن نیست.
او البته یک حرف عجیب هم زد و یقه مردم را چسبید، وقتی که گفت یکی از علل افزایش مصرف گاز خانگی، باز کردن پنجره ها با این تصور است که ویروس کرونا خارج می شود در صورتی که مردم هم باید دما را پایین بیاورند و هم از اتلاف انرژی جلوگیری کنند.
او یک بار دیگر هم یقه مردم را چسبید و این بار در مورد برق گفت که اگر مصرف برق کم شود مصرف مازوت هم کاهش می یابد و لابد به زعم او قطعی های برق و تاریکی های خودخواسته اخیر وزارت نیرو به این طریق تمام می شود.
این که مردم قربانی اصلی آلودگی هوا هستند و این که سوءمدیریت ها پنهان شده و کم کاری های مردم بزرگ جلوه داده می شود، البته موضوعات غریبی در کشور ما نیست ولی این معمایی که مسؤولان طی چند روز ساختند و حرف های آنها که عاقبت یک کاسه نشد و اقدامات و اظهاراتی که همچنان ضد و نقیض است، نقطه کور ماجرای آلودگی هوا، خاموشی ها و مازوت سوزی است.
در مورد قطعی برق و خاموشی های چندشب گذشته که برای مردم مبهم است و وزیر نفت آن را به مصرف بیش از حد برق و گاز توسط مردم ربط می دهد، صدیقه ببران، مدیر روابط عمومی وزارت نیرو به ما می گوید که این قطعی ها در تهران معمول است و زمانی که پیک مصرف برق زیاد شود، برق هم قطع می شود.
اما در اظهارنظری عجیب تر، مصطفی رجبی مشهدی، سخنگوی صنعت برق کشور یکی از عواملی را که موجب افزایش مصرف برق و در نتیجه قطعی آن شده مراکز استخراج رمز ارز غیرمجاز معرفی کرده و حتی گفته افرادی که این مراکز غیرقانونی را معرفی کنند تا 20 میلیون تومان جایزه می گیرند.
از دیگر سو و درحالی که موضوع قطعی برق در کشور همچنان مبهم و پرحرف و حدیث است، رئیس مرکز هوا و تغییر اقلیم سازمان حفاظت محیط زیست از نامه هشدارآمیز عیسی کلانتری به رئیس جمهوری درباره مصرف مازوت در نیروگاه ها و کارخانه های اطراف شهرهای بزرگ خبر می دهد که بیش از آن که جای امید باشد مایه ناامیدی است از این باب که در ماجرای آلودگی هوای تهران و کلانشهرها، حتی شهرهای کوچک تر که به شهرهای بزرگ نزدیک اند، کلاه سازمان حفاظت محیط زیست پشم ندارد و کسانی دیگر درباره سوخت نیروگاه ها تصمیم می گیرند.
این حس بد زمانی تشدید می شود که گفته های بهزاد اشجعی، دبیر کمیته فنی صدور مجوزهای زیست محیطی سازمان حفاظت محیط زیست در گفت وگو با تسنیم را مرور کنیم، آنجا که می گوید بر سر مازوت سوزی در نیروگاه ها با وزارت نفت و کارخانه های بزرگ کشمکش داریم.
او می گوید: توجیه وزارت نفت مبنی بر این که به واسطه تحریم ها نمی توانند مازوت را انبار کنند و به ناچار باید آن را در کارخانه ها بسوزانند، درست، موجه و علمی نیست، چرا که خودشان- وزارت نفت - می گویند مسئله ای برای صادرات مازوت ندارند و هرچقدر مازوت تولید شود، توانایی صادرات دارند.
اشجعی با بیان این جملات، تیر آخر را هم پرتاب می کند و می گوید: استفاده از مازوت در نیروگاه ها و کارخانه های بزرگ، جنبه راحت طلبی دارد زیرا سوختی ارزان و قابل دسترس است و با سوزاندن آن دیگر نیازی نیست وزارت نفت به خود زحمت تبدیل مازوت به فرآورده های کم خطرتر را بدهد.
می بینید که در ماجرای پیچیده آلودگی هوا، در موضوع امنیتی مازوت سوزی و در تناقض گویی مسؤولان و سکوت عده ای از آنها چه معماها و چه حقایقی نهفته است که عصاره و چکیده اش می شود هوایی آلوده و مرگبار که در بدن میلیون ها نفر در این کشور پمپاژ می شود.
معمای افزایش مصرف برق
در چند سال اخیر کمتر کسی یادش می آید که در فصل زمستان برق خانه ها قطع شده باشد؛ شاید به صورت موردی وجود داشته، ولی خاموشی ها هرگز سراسری نبوده است. اما امسال از آنجا که همه چیز پیچیده است، قطعی برق و افزایش آن، هر دو به معما تبدیل شده اند. عبدالرضا رحمانی فضلی، وزیر کشور دیروز خوش خبر نبود و با این که خاموشی های اخیر را محدود به چند استان و موردی توصیف می کرد، اما گفت که اگر رعایت نشود، احتمال افزایش خاموشی ها زیاد است.
اما مگر مصرف برق در کشور چقدر افزایش یافته که جنجال اخیر را راه انداخته و اوضاع را از کنترل خارج کرده؟ آیا موضوع بازهم مربوط به سوخت مازوت است که وزیر کشور دیروز زیرپوستی گفت که اگر تامین نشود، احتمال خاموشی وجود دارد؟
با وجود این بیشتر شهروندان می پرسند قطعی برق که همیشه در تابستان دردسرساز بود، چرا حالا به زمستان هم کشیده شده و چرا با این که مدارس و دانشگاه ها تعطیل است، ساعت کار ادارات کاهش یافته و خیلی از ادارات با نصف نیرو کار می کنند، باز هم باید مشکل تامین برق وجود داشته باشد؟
حرف مسؤولان را که ملاک قرار دهیم، می گویند چون مصرف گاز در بخش خانگی و اداری افزایش یافته و برق نیز با گاز تولید می شود، در نتیجه افزایش مصرف گاز به کاهش تولید برق منجر می شود.
آن طور که سخنگوی شرکت ملی گاز گفته، درحال حاضر میزان مصرف بخش خانگی و تجاری به 581 میلیون متر مکعب رسیده که نسبت به سال گذشته حدود 20 درصد افزایش داشته است. همچنین میزان مصرف برق هم نسبت به پارسال بنا به گفته مسؤولان وزارت نیرو 4/5 درصد افزایش یافته.
اما این میزان افزایش به چه دلیل اتفاق افتاده و آیا این افزایش ها به حدی است که می تواند سیستم برق و گاز کشور را مختل کند، یا این که پای موضوعی دیگر در میان است که گفته نمی شود؟
مریم خباز - جامعه / روزنامه خبرنگاران
منبع: جام جم آنلاینمجله تار و سه تار: مجله تار و سه تار، محفلی از هنر و ساز ایرانی بسازیم.
سفر به کیش: سفر به کیش، جاذبه های دیدنی ایران را با ما دنبال کنید.