سند همکاری ایران و چین، صف آرایی دو قدرت آسیا در مقابل آمریکا - مجله آزمون اول

محمد باقر خرمشاد در گفت و گو با خبرنگاران، در تحلیلی نسبت به امضای سند همکاری 25 ساله ایران و چین گفت: برای فهم درست آنچه که در قالب یک تفاهم نامه جامع همکاری راهبردی بین ایران و چین به انجام رسیده باید در نظر داشته باشیم که در علم سیاست یاد گرفته ایم که از منظرهای مختلف چرایی چنین پدیده هایی را مورد آنالیز قرار دهیم. در واقع فرض بر این است که اتفاقاتی در بیرون افتاده تا دو بازیگر از عرصه بین الملل به این نتیجه رسیده اند که در چنین مقطعی از تاریخ چنین تفاهم نامه ای را امضا نمایند.

وی توضیح داد: در این چارچوب می توان این مساله را در سه سطح مورد تحلیل قرار داد. این که چرا و در کدام مرکز ثقل باعث شده که ایران و چین به یکدیگر برسند و چنین تفاهم نامه ای را امضا نمایند، نخستین سطح مورد نظر در حوزه بین الملل است که باید در نظر داشت جهان در حال تغییر است و این اجماع در آن وجود دارد. در واقع روابط قدرت در جهان در حال تغییر است.

این استاد دانشگاه اضافه نمود: مرکز قدرت در جهان که حداقل طی سه قرن در اروپا و به نوعی در غرب بوده در حال انتقال به آسیا و به طور خاص شرق است و در این انتقال قدرت یکی از اتفاقات، ایجاد ائتلاف و جبهه بندی و بلوک بندی ها است که یک سلسله ائتلافهای آسیایی، ضد غربی ، ائتلاف قدرت های منطقه ای و نوظهور در حال شکل گیری است. در اینجا شاهد هستیم که دو قدرت در آسیا یعنی چین در شرق و ایران در غرب در این تغییر انتقال قدرت از اروپا به آسیا به یکدیگر می رسند.

وی توضیح داد :چین به مثابه یک قدرت نوظهور و ایران هم به عنوان یک قدرت منطقه ای گرایش پیدا می نمایند تا بتوانند در ائتلاف جدید برای تامین منافع شان کاری فراتر از روابط عادی انجام دهند.

دبیر شورای راهبردی روابط خارجی همچنین اعلام کرد: در سطح منطقه ای باید دید که در منطقه غرب آسیا یا خاورمیانه چه اتفاقی در حال رخ دادن است. قدرت عظیم هژمون آمریکا در منطقه به دلیل عظیم شدن قدرت چین تصمیم گرفته به جای پراکنده کردن نیروهایش در جهان در منطقه اندوپاسیفیک معطوف گردد و از مناطق دیگر در جهان کم گردد. در چنین شرایطی فضایی ایجاد می گردد تا بازیگران جدید مانند چین جای خالی آمریکا را پر نمایند.

خرمشاد خاطر نشان کرد: چین برای استمرار قدرت یابی و فزاینده بودن قدرتش احتیاج به انرژی دارد و بیشتر انرژی او در این منطقه تامین می گردد البته چین احتیاج به تامین انرژی با ثبات دارد و این احتیاج به امنیت برای سرمایه گذاری طبیعتا در این منطقه بدون ایران امکان پذیر نیست.

وی ادامه داد: از سوی دیگر وقتی آمریکایی ها حضورشان کم رنگ تر می گردد فضا برای بازی ایران هم بیشتر می گردد و در چنین فضایی ایران می تواند به خوبی فعالیت کند خصوصا در دوره ای که ترامپ روی کار بود و ایران برای فروش نفت خود در جستجوی بازار ثابت بود اجازه فعالیت نمی دادند، از سوی دیگر اتفاقاتی هم که در برجام به وجود آمد و ایران به دنبال گسترش بازار خود بود تا رونق مالی حاصل گردد می بینیم که در چنین دوره ای ایران و چین به هم می رسند و به طور مشترک به سمت و سویی می فرایند که منافع مشترکشان را برای سرمایه گذاری تامین نمایند.

خرمشاد ادامه داد: برای ایران مشتری و سرمایه گذاری ثابت به منظور رونق مالی چین می باشد و تحولات منطقه ای همه این شرایط را فراهم می نماید.

این استاد دانشگاه یاد آور شد: در سطح روابط دو جانبه نیز چین و ایران هر دو کشورهای استعمار گزیده هستند خصوصا از سوی انگلیس که بلایی بر سر چین و ایران آورده که در تاریخ فراموش نمی گردد. از سوی دیگر آمریکا هم چین و هم ایران را تحت فشار مالی و تحریم قرار داده و به لحاظ ملاحضات بین المللی نیز آمریکایی ها رسما در سند امنیت ملی چین را دشمن خود معرفی کردند.

این کارشناس مسائل بین الملل توضیح داد:بر خلاف چندین سال قبل که چین و ایران در شرایطی بودند کهآمریکا و غرب می توانستند فشار بیاورند اکنون هر دو به عنوان یک قدرت در صندلی خود شناخته می شوند که می توانند از فشاری که غرب و آمریکا برایشان تحمیل می نمایند رهایی یابد. از فشار حقوق بشری تا موشکی و غیره. لذا در چنین شرایطی عقل ایجاب می نماید تا توان هایشان راروی هم بگذارند و بتوانند در مقابل آمریکا و در این آوردگاه صف آرایی نمایند که نتیجه این کار هم امضای چنین تفاهم نامه ای می گردد.

خرمشاد در ادامه اظهار کرد: مساله دیگر در امضای سند این است که ایران از حدود5 -6 سال قبل به این نتیجه می رسد که مناقشات خود در مساله هسته ای را خاتمه دهد . لذا با غرب وارد بازی می گردد و به نوعی مذاکره برد برد را شروع می نماید که نتیجه آن برجام است. که در این شرایط ایران بخشی از توان هسته ای خود را می دهد تا امتیاز مالی بگیرد و بتواند سرمایه جذب کند اما از آن سال تا به امروز ایران به اعتراف خود غربی ها به همه تعهداتشان عمل نموده اما آنها هیچ اقدامی نکردند و نه تنها شرایط مالی نابسامان بلکه فشارها افزایش یافته و فروش نفت به صفر رسیده است اکنون این سوال مطرح می گردد که ایران در حالی که غرب به تعهداتش عمل ننموده و امتیازی نداده چه باید بکند ضمن این که آنها ایران را به لحاظ حقوق بشری ، موشکی و منطقه ای تحت فشار قرار دادند و امر و نهی کردند که باید این کار را انجام بدهید یا ندهید.لذا نه تنها امتیازی داده نشده بلکه فشارهای جدیدی هم اضافه شده است.

این استاد دانشگاه خاطر نشان کرد: اما از سوی دیگر می بینیم قدرت هایی هم هستند که در مباحث مختلف نه تنها فشار وارد نمی نمایند بلکه اعلام آمادگی می نمایند تا با ایران همکاری نمایند در نتیجه به جای ایران هر بازیگر عاقلی هم که باشد به سمت آنها می رود.لذا به همین دلیل است که غرب قیل و قال می نماید که چرا چنین سندی به امضاء رسیده است.

خرمشاد توضیح داد: 6 سال است که دولت ایران منتظر بود که اقدامی انجام دهد اما خلاصه موضع غرب این بود که ما به شما امتیاز نمی دهیم حق هم ندارید که از دیگران یاری بگیرید.وگرنه ما اعلام می کنیم که شما کشور را فروختید. از طرفی چین قدرت عظیم در حال رشد است و آمریکا هم پیش از این ها پذیرفته بودکه در چارچوب همکاری و رقابت با چین فعالیت کند و به نوعی بازی برد برد داشته باشند اما با مواضعی که ترامپ اتخاذ کرد و در دوره بایدن هم شدید تر شد به چین اعلام کردند که سواری بس است تحلیلشان این بود چین سوار بردوش آمریکا بازی می نماید. آنها می دانند در سال 2025 چین برترین قدرت مالی و برتر از آمریکا خواهد بود. لذا کوشش می نمایند از دوش آمریکا پایین بیاید برای این که قدرت اول مالی جهان نگردد. اگر چنین باشد خاتمه آمریکا خواهد بود.

خرمشاد در ادامه اظهار کرد:در حال حاضر جارجوب همکاری آمریکا چین به رقابت و خصومت تبدیل شده و چین به این نتیجه رسیده آمریکا در زمین برد- برد بازی نمی نماید و دیگر زمین همکاری رقابت نیست و آمریکا هم هر کاری می نماید تا هر ضربه ای را به چین وارد کند. از آنجایی که تمام جهان اقتصادشان رشدی نداشته در مقابل چین رشد داشته از این رو است که در تنگه مالاگا سعی می نماید جلوی انتقال انرژی و سوخت به چین را بگیرد و از کشورهایی که در منطقه خلیج فارس با آمریکا ائتلاف دارند هم استفاده می نماید تا جلوی فروش نفت به چین را بگیرد.

این استاد دانشگاه ادامه داد: بنابراین چین به نتیجه می رسد تا خطوط نفت را خودش تامین کند و در منطقه خلیج فارس شریکی داشته و مطمئن باشد که به او نفت می دهد لذا ایران برایش مطمئن ترین است، در واقع ایران نه تنها دارای منابع انرژی است بلکه قدرت منطقه ای هم به شمار می رود.

دبیر شورای راهبردی روابط خارجی همچنین اعلام کرد : آمریکایی ها، ایران را به سه کنج بردند و فشار حدبیشتری را وارد کردند و در مقابل چین هم در خصومت با آمریکا نهاده شد و همه این مسائل دو طرف را به این نتیجه رساند که تفاهم نامه ای را امضا نمایند.

وی ادامه داد: پر سر و صدا بودن این مساله حکایت از اهمیت آن دارد اگر نه از مجموعه 65 قراردادی که قرار بود چین با بعضی از کشورها امضا کند و حدود 35 یا 40 مورد هم نهایی شد چرا هیچکدام به اندازه تفاهم با ایران سر و صدا نکرد.

خرمشاد یادآور شد: عامل دیگر این است که پدیده عجیبی در تاریخ ایران اتفاق می افتد که با روح ایران سازگاری ندارد، در واقع بخش کوچکی از مخالفان جمهوری اسلامی ایران برخلاف غیرت ایرانی ها تصمیم می گیرند با بغضی که نسبت به جمهوری اسلامی دارند با ترامپ هماهنگی می نمایند تا حکومت جمهوری اسلامی ایران براندازی گردد و با پرچم ها و نمادهایی در تظاهرات شرکت می نمایند و از طرفی که ترامپ رای نمی آورد پروژه آن ها به نتیجه نمی رسد.

وی در خاتمه اضافه نمود : بنابراین رطب و یابس را بهم می بافند و از ترکمانچای صحبت می نمایند در خالی که قرارداد ترکمانچای در اوج ضعف قاجاریه و سیاست موازنه قدرت رخ داد، در حالی که اکنون ایران در اوج قدرت است و در سیاست خارجی اش نه شرقی و نه غربی را دنبال نموده و در این مدت 43 سال نه به شرق امتیاز داده و نه با غرب، لذا این جریان با ترامپ بستند تا ایران را ویران نمایند در نتیجه فشار حدبیشتری وارد کردند اما ایران برگ برنده عظیمی است و فرایند بازی در جهان منطقه را تغییر می دهد.

bestcanadatours.com: سفر کانادا، تور ارزان کانادا، ویزای تضمینی مولتی کانادا، ویزای مولتی 5 ساله کانادا را از ما بخواهید.