معرفی کتاب: همه ماجرا های ریچارد فاینمن
به گزارش مجله آزمون اول، من ریچارد فاینمن را با مجله دانشمند شناختم. مخصوصا آن زمان که فاجعه شاتل چلنجر رخ داده بود و فاینمن در نقش یک قهرمان و دانشمند -کارآگاه سرپرستی تیمی را به عهده داشت که متوجه علت بروز فاجعه شده بود. یک سری مقالات از او خواندم و در ذهنم تبدیل به اسطوره شد. متاسفانه بعد آن دیگر سال ها مقاله ای از او پیدا نکردم. آن زمان نه اینترنت بود و نه یوتیوبی. گاهی فکر می کنم با توجه به کنجکاوی دوران کودکی و نوجوانی احتمالا چقدر می توانستیم جستجو کنیم و چیز یاد بگیریم. شاید هم نه! غرق چیزهای سطحی می شدیم. خدا می داند.
اما اگر می خواهید داستان های مفرح و پندآموز از زندگی فاینمن را بدانید، بهتر از کتاب همه ماجرا های ریچارد فاینمن پیدا نخواهید کرد.
مطالعه این کتاب را به دانشجویان و دانش آموختگان فیزیک به صورت خاص و همه عاشقان دانش توصیه می کنم. باید تقدیر ویژه ای از آقای جمیل آریایی کرد که با دقت و شکیبایی این کتاب حجیم و ارزشمند را ترجمه کرده و به ما هدیه داده اند. چاپ اول کتاب به فارسی البته سال 95 انجام شد، اما من تازه یک ماه پیش دیدمش. شمارگان چاپ کتاب فقط 500 نسخه است. تصور کنید با این همه دانشجوی علوم پایه و اساتید و علاقه مندان دانش، در گستره وسیع ایران، فقط 500 نسخه!
من وظیفه کوچک خود را که معرفی این کتاب باشد، اینجا انجام می دهم. امیدوارم که کمک کوچکی کرده باشم.
مقدمه رالف لیتون:
سال 2005 ، اداره پست ایالات متحده به افتخار ریچارد فاینمن و سه دانشمند آمریکایی دیگر تمبر یادگاری چاپ کرده بود.
تماشا آن نمودار های پیچ در پیچ روی تمبر فاینمن فرح بخش است. در آغاز کسی از آن ها سر درنیاورد و امروزه آن ها نماد استاندارد دنیای برهم کنش های ذرات در نظریه فیزیک نوین هستند.
جالب است بدانیم پیش آگاهی عجیبی که فاینمن نزدیک به بیست سال پیش داشت کم کم دارد به واقعیت می پیوندد.
سال 1987 بود، یعنی یک سال پس از این که فاینمن علل انفجار شاتل چلنجر را پیدا کرد و کمتر از یک سال مانده به درگذشت او. به راستی که درگذشت او دور از انتظار نبود. آن روز ها شایعه شده بود که فاینمن از چهارمین عمل جراحی سرطان خود جان سالم بدر نبرده است و از این رو علمی نویس روزنامه لوس آنجلس تایمز به من تلفن کرد تا از صحت و سقم این شایعه آگاه شود. برای او یکی از گفته های مارک تواین را تقل قول کردم (غده های سرطانی مرگ مرا درشت نمایی کرده اند) و او را راضی کردم تا نسخه ای از آگهی ترحیم خود را برای فاینمن بفرستد.
تازه ترجمه اسپانیایی کتاب پرفروش فاینمن به نام نکنه داری شوخی می کنی آقای فاینمن درآمده بود و فاینمن داشت حرف هایش را با لحن لاتینی ادا می کرد. در داستان جعبه ابزار متفاوت در برابر کلمه Waffen-stoffer علامت ستاره آمده بود که نام قضیه ای خیالی بود ساخته فاینمن برای مسخره کردن طرز فکر ریاضی دان ها. مترجم اسپانیایی پاورقی خود را در زیر صفحه آورده بود که من در اینجا ترجمه آن را می نویسم: بازی با کلمات: در اروپا عنقریب است که جنگ شعله ور شود. جنگ افزار ها = Waffen؛ ماده = Stoff
فاینمن که شوکه شده بود با هیجان فریاد برآورد دارد اتفاق می افتد! آن ها دارند بر حاشیه های تالمود تفسیر می نویسند! همین که دانستم تالمود حاوی داستان های قهرمانی است و تفاسیری درباره درس هایی دارد که باید از آن داستان ها آموخت، به گمانم این کنایه به جا آمد.
فاینمن می دانست که دارد میراثی از خود به جا می گذارد و برای آن ارزش قایل بود. داشتم به خاتمه سخنرانی سال 1955 او با نام ارزش علم در داستان های دنباله دار نکنه داری شوخی می کنی آقای فاینمن گوش می کردم که نتیجه می گرفت
ما دانشمندان که می دانیم پیشرفت های بزرگ از درک درست فلسفه جهالت به دست می آیند و هم ثمره آزادی فکر هستند، مسئولیت داریم ارزش این آزادی را ابراز کنیم و به دیگران بیاموزیم که نه تنها نباید از شک و تردید هراسید بلکه باید به پیشواز آن رفت و درباره آن به مصاحبه پرداخت و این آزادی را به نسل های آینده منتقل کرد.
فاینمن هم چنین می دانست که مردم داستان های خواندنی را به سخنرانی های مستدل ترجیح می دهند. به همین علت به دوست طبل نوازش اجازه داد تا بسکمک از داستان های ماجرا های شخصیتی کنجکاو را که خود راوی آن ها بود، روی نوار کاست ضبط و پیاده کند و آن ها را در مجموعه ای با نام نکنه داری شوخی می کنی آقای فاینمن! گرد آورد.
استقبالی که از این کتاب شد فاینمن را برآن داشت تا خاطراتی را که از تجربه بررسی علل سانحه شاتل چلنجر داشت و هم، با اکراه فراوان، داستان اندوه بار آرلین را بازگو کند. این دو داستان کتاب پرفروش دیگری شد به نام به تو چه که دیگران چی فکر می کنند؟ نسخه های شومیز این دو کتاب هنوز هم امروزه به چاپ می رسند.
چند سال پیش به انتشارات دابلیو. دابلیو. نورتن پیشنهاد دادم تا داستان های خنده دار و اسطوره ای فاینمن را که بنا به گفته یکی از منتقدین کتاب به سبک مارک تواین نوشته شده است، در کتاب واحدی با جلد کالینگور به چاپ برساند تا برای نسل های آینده باقی بماند و آن ها هم پذیرفتند. کتاب حاضر مجموعه همه ماجرا های دو کتاب پرفروش بالاست که به ترتیب زمانی آورده شده اند و همراه این کتاب سی دی روایت ماجرا های لوس آلاموس فاینمن هم هست که فاینمن در حضور مخاطبین مسحورشدهی خود روایت کرده است.
ترجمه فارسی این کتاب سی دی ندارد. خواننده علاقه مند می تواند آن را از سایت یوتیوب یا سایت های دیگر دانلود یا گوش کند.
هرگاه در آغاز به این سی دی گوش فرا دهید تا با صدای فاینمن و شیوه سخن گفتن او آشنا شوید و آنگاه این کتاب را بخوانید، حرف های فاینمن را در فکر خود خواهید شنید. زینت بخش آغازین و خاتمهی داستان های فاینمن دو گفتار روشنگرانه است از دو انسان بلند آوازه عصر ما، فریمن دایسون و آلن آلدا.
در کنار تمبر های گوناگونی از او که زینت بخش پاکت های نامه ها هستند، امیدوارم که کتاب همه ماجرا های ریچارد فاینمن کمکی باشد تا میراث و فلسفه این قهرمان سرکش روزگار مدرن همچنان پاینده بماند. تولدت مبارک، رئیس!
رالف لیتون 11 ماه می سال 2005
کتاب همه ماجراهای ریچارد فاینمن
نشر صدای معاصر
ترجمه جمیل آریایی
597 صفحه
فریمن دایسون:
این کتاب مجموعه ای دل انگیز از داستان ماجرا های دیک فاینمن است که همه واقعی هستند. آن را که می خواندم بی اختیار صدای دیک را می شنیدم و حرکات دستان او در فکرم تداعی می شد. همه دوستان فاینمن مدیون رالف لیتون هستند که این داستان ها را روی نوار ضبط کرد و آن ها را در چند کتاب به چاپ رساند.
داستانی که من به آن علاقه دارم داستان نکته داری شوخی می کنی آقای فاینمن! است که در آن بانوی میزبان در نخستین می همانی چای دانشگاه پرینستون از فاینمن می پرسد آیا دوست دارد چایش را با شیر بنوشد یا لیمو. فاینمن پاسخ می دهد، هر دو.
این پاسخ ذات شخصیت فاینمن را آشکار می کند. او به هر چیزی پاسخ مثبت می داد، هم به شیر و هم به لیمو، هم به کمدی و هم به تراژدی. این است که او این قدر ماجرای شنیدنی و این چنین زندگی خلاق دارد. فاینمن مثل هر کس دیگری از تلخی بیماری مزمن و مرگ زودرس آگاه بود، اما او هم، مثل شکسپیر، می دانست که در هر تراژدی لحظاتی از کمدی هست، لحظاتی که در آن قهرمان نگون بخت کنار می کشد و جای خود را در صحنه به دلقک می سپارد. هرگاه قهرمان خواسته باشد در گرماگرم تراژدی بخردانه رفتار کند باید کمی هم دلقک بازی دربیاورد و این همان کاری بود که فاینمن می کرد. حتی در حساس ترین شرایط، آنگاه که با انرژی خودی بی نهایت الکترون در دانشگاه کورنل کلنجار می رفت، یا زمانی که در فلوریدا سرگرم یافتن سرنخ های فاجعه شاتل چلنجر بود، یا در آلبوکرک از همسر جوانش در واپسین هفته های زندگانی او پرستاری می کرد، هیچگاه سخت نمی گرفت.
نکته اصلی که می خواهم در این پیشگفتار به آن بپردازم جنبه سخت کوشی فاینمن است. از داستان هایی که خود او گفته و از آن هایی که دیگران درباره اش نقل کرده اند پیداست که او بیشتر اوقات در پی بازیگوشی و ماجراجویی بوده است و تنها در اوقات نادری از این شخصیت بی بند و بار بیرون می آمده و فکرش را در علم غوطه ور می ساخته است و در همین اوقات بوده که شاهکار های درخشان خود را کشف کرده است.
چنین برداشتی آن چنان هم بی جا نیست اما فاقد بارزترین بخش از شخصیت فاینمن است. درون مایه اصلی زندگانی فاینمن این بود که با تمام توان بر مسئله علمی سختی می تاخت و به آرامی و سخت کوشی زمانی طولانی روی آن کار می کرد تا خاتمه به جواب می رسید. هرچند ماجراجویی و بازیگوشی گوشه ای از زندگانی او به حساب می آمد اما درون مایه اصلی آن نبود.
داستان ها تا انداز ه ای گمراه کننده هستند زیرا بین شیوه و جوهره سهمی که فاینمن در علم داشت ناهماهنگی پارادوکس گونه ای به وجود می آورند. شیوه علم او روشن و برداشت گرایانه است. برای توصیف طبیعت او به جای معادلات دیفرانسیل تیره و تار نمودار های تصویری شفاف را به کار می برد و در سخنرانی هایش به جای این که تخته سیاه را با نماد های اسرارآمیز پر کند با جلوه های نمایشی دست و شیوه حرف زدن های دلنشین همراه می کرد.
با وجود این ذات علم او محافظه کارانه بود. به جای نوآوری های زیرکانه، به بینشی که از علم داشت از راه زیر و رو کردن دقیق و مشقت بار نظریه ها و آزمایش های قدیم رسیده بود. فاینمن انقلابی نبود. نظریه های قدیم را به کلی کنار نمی گذاشت بلکه آن ها را توسعه می داد تا با نتایج آزمایش های نو هم خوان شوند. او نظریه های خود را آجر به آجر بر پایه های نظریه های قدیم بنا می نهاد. هیچ یک از نظریه هایش را با سراسیمگی نساخت تا گذشت زمان خدشه ای به آن ها وارد نیاورد.
او خود هم همواره می گفت، آنگاه که اید های نو و انقلابی پیشنهاد می شود مهم این است که درست باشد تا زیرکانه. هر آنچه را انجام می داد، خواه بازسازی بنیان فیزیک باشد خواه تعبیر نتایج آزمایشی نو، وقت زیادی صرف می کرد تا جزییات درست از آب درآیند. او می گفت که کار دانشمند این است که به دقت به طبیعت گوش فرا دهد، نه این که به طبیعت بگوید که چگونه رفتار کند.
زندگانی فاینمن به نام فیزیکدان، دو دوره خلاق داشت.
نخستین دوره که از سال 1939 تا سال 1949 در پرینستون و کورنل به سر آمد، با وقفه ای که در الوس آلاموس همراه شد ده سال طول کشید.
دوره دوم که آن هم ده سال به طول انجامید، از سال 1960 تا سال 1970 در کلتک گذشت.
در دوره پرینستون - کورنل، فاینمن سرگرم بازسازی نظریه اتم ها و تابش و برهمکنش میان این دو به روش خود بود. در دوره کلتک وی نظریه نیرو های هسته ای و ذراتی با برهمکنش قوی را بازسازی کرد. در هر دو دوره، او نتایج ناهمگون تعداد زیادی آزمایش را گردهم آورد و با استفاده از آن ها تصاویر منسجمی از شیوهی عملکرد طبیعت بنا نهاد. به نظریه های موجود اکتفا نکرد بلکه بیشتر به نتایج آزمایشگاهی متکی بود. تصاویر نظری خود را مثل قطعات معما های جورچینی که از اجزای ریاضی تشکیل شده باشند، تصویر به تصویر کنار هم چید و صد ها راه مختلف چیدن آن ها را آزمود تا در خاتمه به آرایه ای دست یافت که جورچین را کامل می کرد. سال ها وقت صرف بازآرایی های مختلفی کرد که به گمان او درست بودند اما ناسازگار و نادرست از آب درآمدند.
آنگاه که من دانشجویی در کورنل بودم و فاینمن را تماشا می کردم که سرگرم کار است، گفته ای از اقتصاددان جان می نارد کینز که به جمع آوری و مطالعه نوشته های نیوتن علاقه داشت، به خاطرم می آمد. کینز نوشت، استعداد استثنایی نیوتن در این بود که می توانست هر مسئله فکری ناب را مدام در فکر خود نگهدارد تا این که خاتمه پاسخ آن را بیابد. گمان می برم برتری او ناشی از قوی ترین و با ارزش ترین نیروی ادراکی باشد که به نوع آدمی ارزانی شده بود. چنین توصیفی از نیوتن را در همان حد و میزان می توان برای فاینمن به کاربرد این گفته دقیقا شیوه کار فاینمن است. او به مدت ده سال مسئله محاسبه برهم کنش اتم با تابش را که با اصل نسبیت انشتین سازگاری داشته باشد در فکر خود نگهداشت و هرگز آن را ر ها نکرد تا این که توانست بالاخره آن را حل نماید.
من خوش شانس بودم که در آخرین سال از ده سالی که فاینمن داشت با اتم ها و تابش کلنجار می رفت تا این که توانست اجزای جورچین را سرجای درست آن ها بنشاند، با او آشنا شدم. او را در آن آخرین سال می دیدم که هنوز با انبوه معادلات ریاضی ورمی رود و در دالان های کور فیزیک سرگردان است و به جای این که شاد باشد بیشتر نا امید است. پاسخ از جهتی سخت برای او حاصل آمد، نه براثر بارقه نبوغ بلکه در پگاه کند درک، در پس آن شب های دراز تلاشی سخت در طی سال های کلتک، فاینمن تلاش می کرد تا نظریه منسجمی از ذرات هسته ای برهم کنشی قوی را به دست دهد که مسئله به مراتب سختتری بود.
این مسئله به این خاطر سختتر بود که تنوع این ذرات و برهم کنش ها زیاد بود. فاینمن آن را تنها تا نیمه های راه چاره کرد. او نظریه ای پرداخت که در آن ذرات مشاهده شده از مجموعه ذرات بنیادی کوچکتری ساخته می شدند که آن ها را پاترون نامید. وی با استفاده از رفتار ساده ای که پاترون ها داشتند به قواعدی دست یافت که می توانست با آن ها رفتار ذرات مشاهده شده را محاسبه کند.
قواعد او نتایج آزمایش ها را توجیه می کردند اما جزئیات کماکان به جای مانده بودند که باید توضیح داده می شدند. در تمامی مدتی که این تحقیقات در جریان بود، فاینمن با دو همکار جوان تر خود، موری گلمن و جورج زویگ، سرگرم تبادل نظر بود. گلمن و زویگ مستقل از هم نظریه های خود را پرداختند که شبیه به نظریه فاینمن بود اما خواص بیشتری از پاترون ها را توضیح می دادند.
گلمن پاترون های خود را کوارک و زویک پاترون های خود را آس نامید. اینک که چهل سال از آن زمان می گذرد فقط کوارک ها در یاد ها مانده و پاترون ها و آس ها فراموش شده اند.
مدل کوارک ذرات هسته ای گلمن مدل استانداردی شد که در دانشگاه ها تدریس می شود و همگان آن را پذیرفته اند. فاینمن همواره به خاطر کشف این نظریه که نظریه او را به گمنامی کشاند، اعتبار بیشتری برای گلمن و زویگ قایل بود. در سال 1977 در نامه ای خصوصی این دو را به خاطر کشف این نظریه برای دریافت جایزه نوبل توصیه کرد که می توانست دومین جایزه نوبل را برای گلمن به ارمغان آورد. کمیته نوبل توصیه فاینمن را نپذیرفت.
در خاتمه، معروفیت فاینمن به هیچ کشف خاصی که کرده باشد بستگی نداشت. معروفیت او از خلق زبانی بود که هم اکنون همه فیزیکدان های سرتاسر دنیا به آن سخن می گویند. در حال حاضر همگان رهیافت فضا۔ زمان او و نمودار های تصویری او را برای درک رفتار طبیعت به کار می برند. جوهرهی رهیافت فضا- زمان همان گفته فیلسوف یونان باستان، هراکلیتوس است که می گفت همه چیز جریان دارد.
بنابر رهیافت فضا- زمان، طبیعت از هر حالت اولیه ای براثر حرکت هم زمان از جهت همه تاریخچه های ممکن به حالت نهایی جریان می یابد. هر کدام از این تاریخچه های ممکن دامنه ای با بزرگی و فاز مفروض دارد. برای محاسبه احتمال رسیدن به حالت نهایی، تنها کاری که باید انجام داد این است که دامنه های همه تاریخچه هایی را که به این حالت نهایی ختم می شوند جمع زد و مجموع این دامنه ها را به توان دو رساند. دامنه متناظر با هر تاریخچه با جمع زدن سهم هایی که اجزای مجموعه ای از نمودار هایی که آن تاریخچه را توصیف می کنند، محاسبه می شود. توصیف جمع تاریخچه ها یکی از مهم ترین اصول وحدت در تاریخ علم است.
علاوه بر ده سالی که صرف روشن کردن مبانی فیزیک اتمی و هسته ای کرد، فاینمن روی گستره وسیعی از مسایل دیگر هم کار کرد. او به هر مسئله ای علاقه مند بود و هراسی نداشت که به قلمرو رشته های ناآشنا وارد شود. یک سالی را هم با انجام دادن آزمایش هایی روی ویروس ها در بخش زیست شناسی کلتک گذراند.
در خاتمه آن سال، اطلاعات جالب نوی درباره جهش ژنتیکی ویروس ها کشف کرد اما فهمید که او برای زیست شناس شدن آفریده نشده است و با شوق تازه ای دوباره به فیزیک برگشت. در زیست شناسی آن سال ها همه چیز تجربی بود نه نظری و فاینمن بدون نظریه پردازی نمی توانست زندگی کند. پس از بازگشت به فیزیک، قانون تازه ای از طبیعت را کشف کرد که چگونگی برهمکنش ذره ای به نام نیوترینو با ماده را توصیف می کرد و آن را زیباترین کشف خود می دانست.
هرجا که در هر رشته ای از علم رازی بود که باید پیدا می شد، فاینمن وارد آن می شد. در دهه 1950 یکی از وسوسه انگیز ترین راز ها در فیزیک دما های پائین بود. در سال 1938 فیزیکدان روسی به نام پییوتر کاپیتزا کشف کرده بود که هلیوم مایع در دما های نزدیک به دمای صفر مطلق ابررسانا می شود. پانزده سال از کشف کاپیتزا می گذشت اما درک ابررسانایی همچنان یکی از معروف ترین مسائل حل نشده فیزیک بود.
ابررسانایی یکی از خواص عجیب و حیرت آور حالت ماده است. ابررسانا که به حرکت درآید تا ابد بدون این که کند شود جریان می یابد. فاینمن این چالش را پذیرفت و براساس روش محاسباتی جمع تاریخچه ها نظریه ابررسانایی را ساخت. وی نشان داد که اگر این واقعیت را به حساب آوریم که اتم های هلیوم یکسان هستند، ابررسانایی نتیجه ای طبیعی از تصویر جمع تاریخچه های سیال است. از آنجا که اتم ها یکسان هستند، باید تاریخچه ها را چنان با هم جمع کرد که در آن همه جابه جایی ها و جایگشت های ممکن در نظر گرفته شده باشند. فاینمن به سادگی نشان داد که حرکت سیال خود را به شکل گرداب هایی در می آورد که تا ابد به چرخش ادامه می دهند مشروط بر این که سیال دست نخورده بماند.
این نظریه توضیح داد که چرا سیال ابررسانا می شود. پس از این که فاینمن نظریه ابررسانایی را پرداخت، آزمایش های نوی در کلتک انجام شد تا جزئیات این نظریه به محک آزمون گذاشته شود. این آزمایش ها صحت نظریه ابررسانایی فاینمن را تأیید کردند.
تصویر جمع تاریخچه های فاینمن از دنیای فیزیکی، از دیدگاه فلسفی ژرف و از دیدگاه عملی مفید هم هست. چنین تصویری برای محاسبه آنچه رخ می دهد روشی ساده و سریع را در اختیار ما می گذارد و هم بینش عمیقی به دست می دهد از این که چرا برداشت های عقل سلیم ما از حرکت و ماده، گمراه کننده هستند. فاینمن درک کرد که رفتار طبیعت، چنان که آرتور سی کلارک گفته است، نه تنها عجیب تر از آن است که ما تصور می کنیم بلکه عجیب تر از آن است که ما بتوانیم تصور کنیم.
مثل تصویر جمع تاریخچه های او از دنیای فیزیک، بینشی که فاینمن از طبیعت آدمی دارد از لحاظ فلسفی ژرف و از لحاظ عملی مفید است. تعدادی از داستان های فاینمن به میزان فیزیک او عمیق هستند. در این دیباچه من به بعد علمی فاینمن پرداخته ام و کمتر از بعد انسانی او حرف زده ام. این کار را کردم چون در این کتاب بیشتر از بعد انسانی او سخن رفته است. چنانچه خواسته باشید از بعد انسانی فاینمن بدانید، بهتر است داستان او را در باره زندگی و مرگ همسر اولش، آرلین، بخوانید. راوی داستان خود فاینمن است و این داستان در کتاب به تو چه که دیگران چی فکر می کنند؟ طولانی ترین داستان کتاب است و روایت آن برای فاینمن بسیار سخت بوده است. روح او و همسرش از لابلای این داستان می درخشد.
منبع: یک پزشکabanhome.com: گروه ساختمانی آبان: بازسازی ساختمان و تعمیرات جزئی و کلی و طراحی ویلا و فضای سبز و روف گاردن، طراحی الاچیق، فروش درب های ضد سرقت را از ما بخواهید.