گزارش، ایران چه سودی از دخالت در انتخابات آمریکا می برد؟
به گزارش مجله آزمون اول، دستگاه اطلاعاتی آمریکا چند روز پیش در گزارشی، ایران، چین و روسیه را به کوشش برای دخالت در انتخابات ریاست جمهوری آمریکا متهم نموده اند اما در این میان سوال اینجا است که آیا چنین دخالتی نفعی برای تهران دارد؟
به گزارش گروه بین الملل خبرنگاران، دستگاه اطلاعاتی آمریکا چند روز پیش در گزارشی، ایران، چین و روسیه را به کوشش برای دخالت در انتخابات ریاست جمهوری آمریکا در ماه نوامبر متهم کرد.
دولت آمریکا در این بیانیه که آدینه صادر شده ادعا می نماید کشورهایی مثل چین، روسیه و ایران به دنبال آن هستند ارتباطات ستادهای انتخاباتی، نامزدها و دیگر اهداف سیاسی را برای اثر گذاشتن بر انتخابات آبان ماه هک نمایند.
ریشه اتهام علیه روسیه و چین
چنین شبهاتی در دوره انتخاباتی قبل آمریکا، بیشتر علیه روسیه مطرح بود و و شروعگر آن اظهاراتی بود که دونالد ترامپ در سال 2016، هنگامی که نامزد انتخاباتی بود، درباره لزوم یافتن 30 هزار ایمیل هیلاری کلینتون توسط روسیه مطرح نمود.
ترامپ در یک کنفرانس خبری در سال 2016 گفت: روسیه، اگر به حرف هایم گوش می دهی، امیدوارم بتوانی 30 هزار ایمیلی را که گم شده پیدا کنی. فکر کنم رسانه های ما جایزه خوبی به شما خواهند داد.
این اظهارات، ذهن تحلیلگران را به سمت منافع احتاقتصادی ای سوق داد که روسیه می توانست در صورت پیروزی احتاقتصادی ترامپ در انتخابات به دست آورد. مثلاً در آن موقع گفته می شد ولادیمیر پوتین انزجار عمیقی از هیلاری کلینتون دارد، زیرا کلینتون در دوره ای که وزارت خارجه آمریکا بود انتقاد تندی از انتخابات مجلس روسیه در سال 2011 نموده بود و پوتین او را به تحریک اعتراضاتی که در ادامه علیه او صورت گرفت متهم نموده بود.
در سطحی عمیق تر و راهبردی تر، بر خلاف موضع گیری های تند و تیز هیلاری کلینتون علیه روسیه، ترامپ در پرحرارت ترین کانون های تنش میان دو کشور مواضع آشتی جویانه ای اتخاذ می کرد. مثلاً یک بار در پاسخ به سئوالی درباره اینکه درباره اقدام روسیه برای ضمیمه کردن کریمه به خاک خود چه نظری دارد، آن را محکوم نکرد و گفت پدیده ای قابل آنالیز است.
البته از این بحث لزوماً نمی توان به نتیجه ای در این خصوص رسید که آیا روسیه در ماه های بعدتر به صورت فعال یاریی به کارزار انتخاباتی ترامپ برای شکست هیلاری کلینتون انجام داد یا خیر، به خصوص آنکه ماه ها تحقیقات بر سر این پرونده در آمریکا نتوانست چنین ادعایی را تأیید کند. اما به هر حال، مسئله اینجا است که هنگامی که بحث از منافع روسیه در میان باشد، اینکه یک کاندید در انتخابات پیروز گردد یا کاندیدی دیگر، برای این کشور تفاوت دارد.
درباره چین- دیگر کشوری که اکنون از سوی آمریکا به احتمال دخالت انتخاباتی متهم شده- نیز همین استدلال مصداق دارد. در اینجا هم، جدا از اینکه بیانیه دستگاه اطلاعاتی آمریکا از تهدیدی واقعی سخن به زبان می آورد یا اینکه در ادامه ستیزه جویی های اخیر واشنگتن علیه پکن و باز کردن جبهه مناقشاتی جدیدی (در کنار جبهه های دیگری از جمله جنگ تجاری، پرونده تایوان، پرونده هنگ کنگ، مناقشات کرونا، دریای چین جنوبی و ...) علیه این کشور است، سخن گفتن از تفاوت های میان جو بایدن و دونالد ترامپ، به خصوص با توجه به گره خوردگی های اقتصاد چین و آریکا نه تنها بی ربط و ناموزون نیست، بلکه بحثی کاملاً به جا و رواست.
تضاد ایران با آمریکا از کجا نشأت می گیرد؟
درباره ایران، ماجرا اما به کل متفاوت است و با توجه به اینکه در ساختار سیاسی آمریکا به ندرت بر سر مسئله ای غیر از ضدیت با جمهوری اسلامی ایران اتفاق نظر کامل وجود دارد برای تهران اساساً اینکه ساکن کاخ سفید یک سیاستمدار دموکرات یا جمهوری خواه باشد تفاوتی ایجاد نمی نماید که دخالت در انتخابات مفهومی داشته باشد.
تجارب سال های گذشته به وضوح نشان می دهد ساختار حاکمیتی آمریکا -به عنوان یک کل- در این خصوص دچار هیچ سردرگمی و شبهه ای نیست که هسته تضادش با ایران را چالشی تشکیل می دهد که تفکر انقلاب اسلامی برای انسان شناسی، معرفت شناسی و هستی شناسی حکومت های برخاسته از فلسفه اومانیستی غرب ایجاد نموده است. حزب جمهوری خواه و دموکرات از سال های پس از انقلاب بر سر هر موضوعی که اختلاف داشته اند کاملاً به این درک رسیده اند که آشتی با جمهوری اسلامی جز به وسیله حل این تضاد و تعارض بنیادین امکان پذیر نخواهد بود.
البته میان دو حزب بعد از چندین دهه توسل ناکام به روش های مختلف از تحریم گرفته تا کوشش برای براندازی، بر سر اینکه چگونه می توان چالش حکومت دینی و مردم سالاری دینی را تضعیف نموده و در نهایت از میان برداشت، اختلاف هایی هم وجود دارد.
در سال های گذشته، به خصوص از زمان روی کار آمدن باراک اوباما، راهبرد حزب دموکرات بر این نهاده شد که با نفوذ گام به گام و وارد شدن از در مذاکره هسته ای می توان به تدریج مولفه های شاخص تفکر انقلاب اسلامی را تضعیف و آن را مرتفع کرد.
حزب جمهوری خواه در سوی دیگر این مناقشه، طرف مقابل را متهم می نماید که رویکرد گام به گام نه تنها به تضعیف تفکر انقلاب منجر نشده، بلکه نفوذش را تقویت نموده و او را از لزوم ورود به گام های بعدی و امتیازدهی در زمینه های دیگر بی احتیاج نموده است. بنابراین ضروری است ایران را تحت فشارحداکثری قرار داد تا به آنچه هدف مطلوب واشنگتن در گام آخر است، در همان گام اول تن دهد.
بنابراین، همان طور که معین است نزاع میان دو حزب بر سر این نیست که یکی رشد و پیشرفت و آبادانی ایران را بپسندد و دیگری هوادار فقر و ویرانی و تضعیف ایران باشد، بلکه دو طرف بر سر راهبرد کلی ضربه زدن به ملت ایران در جهت انقلابی که از 41 سال پیش شروع نموده اتفاق نظر دارند، اما قائل به دو تاکتیک مختلف برای ضربه زدن هستند. تمام دعوا بر سر همین است و در توافق هسته ای برجام بیشترین نشانه ها در تأیید این نظریه وجود دارد.
اوباما از برجام چه می خواست؟
23تیر سال 1394 خبر توافق هسته ای ایران و 1+5 در صدر اخبار رسانه های دنیا نهاده شد. اهمیت این مسأله در آن بود که این توافق قرار بود پس از ایجاد محدودیت هایی در بخش هایی از برنامه هسته ای ایران به تحریم های اقتصادی و اقتصادی ده ساله علیه تهران انتها دهد.
اما تنها یک روز بعد از اعلام اجرایی شدن توافق هسته ای بود که روز 17 ژانویه سال 2016 (27 دی ماه 1394) وزارت خزانه داری آمریکا در اقدامی معنادار گفت تحریم های تازه ای به بهانه برنامه موشکی علیه 11 شرکت و فرد ایرانی اعلام نموده است.
اظهاراتی که باراک اوباما، رئیس جمهور وقت آمریکا در یک سخنرانی چند وقت بعد (14 فروردین سال 1395) مطرح نمود این احتمال را تقویت کرد که ممکن است دولت او بر خلاف موضع گیری های علنی این توافق را نه یک توافق صرفاً در زمینه هسته ای، بلکه قطعه ای از یک پازل بزرگتر با چشم انداز عقب راندن ایران در حیطه های دیگر از جمله برنامه موشکی، سیاست خارجی و در نهایت مسخ شخصیت و هویت جمهوری اسلامی ببینند.
اوباما، در آن موقع در بحبوحه نقدها شرکت های اروپایی از کارشکنی های دولت آمریکا در تسهیل روابط تجاری با ایران گفت: توافق هسته ای برای توقف برنامه هسته ای ایران و انتقال مواد هسته ای بود که محقق شد. ایران تا به امروز متن توافق را رعایت نموده است، اما روح توافق، مستلزم این است که ایران به جامعه دنیای و شرکت ها سیگنال هایی بفرستد مبنی بر اینکه اقدام به انجام طیفی از اقدامات تحریک آمیزی که شرکت ها را هراسان می نماید، نخواهد نمود. من نمی توانم قول بدهم ایران می تواند از این فرصت برای ورود به جامعه بین الملل استفاده کند.
اوباما در چندین گفت وگو و سخنرانی دیگر هم ایده هایی مطرح می نماید که به فهم ذهنیت او از برجام و ایران یاری می نماید. او در حاشیه اجلاس امنیت هسته ای واشنگتن در تاریخ اول آوریل 2016 تاکید می نماید که ایران به روح برجام پایبند نبوده و تا زمانی که این عدم پایبندی برقرار است، امکان انتفاع نرمال اقتصادی ایران از این توافقنامه وجود نخواهد داشت. درواقع اوباما ریشه گلایه های ولی الله سیف در آن موقع مبنی بر اینکه عایدی اقتصادی ایران از برجام تقریبا صفر بوده را عدم پایبندی به این روح می داند. اما روح برجام از نظر اوباما چیست؟ او خود شرح می دهد این روح هیچ ربطی به متن برجام ندارد، بلکه به فعالیت های موشکی و منطقه ای ایران مربوط است.
درواقع اوباما نیز همچون ترامپ معتقد بود تا وقتی که جمهوری اسلامی ایران تمام آنچه مولفه های قدرت جمهوری اسلامی است را واگذار نکند نخواهد توانست از مزایای اقتصادی بهره مند گردد.
رئیس جمهور پیشین آمریکا همچنین در مصاحبه بسیار مهمی با نیویورک تایمز که پس از تفاهم لوزان و پیش از توافق نهایی برجام انجام و در آن دکترین خود درباره ایران را تشریح کرد، صراحتا تاکید می نماید که اگر موضوع هسته ای حل گردد، این گونه نیست که مسائل مان را با ایران انتها دهیم بلکه اتفاقا آمریکا از آن پس به همراه متحدان و دوستانش در موضوعات دیگری مانند تروریسم و منطقه، کاملا تهاجمی و با شدت عمل رفتار خواهد نمود.
دیگر مقام های دولت اوباما هم در موضع گیری هایشان مکرراً محقق شدن مزایای اقتصادی برجام برای مردم ایران را به حیطه های خارج از این توافق مانند حمایت تهران از حزب الله لبنان یا فعالیت های موشکی گره می زدند.
موضع گیری جو بایدن درباره برجام
اما اخیراً آنتونی بلینکن، مشاور سیاست خارجی جو بایدن، نامزد حزب دموکرات در انتخابات ریاست جمهوری آمریکا به هر گونه شبهه درباره اینکه جو بایدن چه سیاستی در قبال ایران خواهد داشت انتها داده. او در مصاحبه ای اخیراً گفت در صورتی که بایدن در انتخابات به پیروزی برسد تحریم ها را تا تا زمان رسیدن به توافقی قوی تر و طولانی مدت تر (یعنی همان خواسته ترامپ از برجام) حفظ خواهد نمود.
بلینکن گفت: ایران باید به پایبندی کامل برجام برگردد. در غیر این صورت- و تا زمانی که [ایران] این کار را انجام دهد- واضح است که همه تحریم ها پابرجا خواهند ماند.
او که یکی از اعضای ارشد تیم مذاکره نماینده هسته ای آمریکا در گفت وگوهای منتهی به توافق هسته ای برجام بود در ادامه گفت: اگر ما به پایبندی [به برجام] برگردیم از این موضوع به همراه شریکان و متحدانمان که بار دیگر در موضع یکسانی با ما قرار می گیرند به عنوان چارچوبی برای مذاکره بر سر توافقی طولانی مدت تر و قوی تر استفاده خواهیم کرد.
بلینکن 30 اردیبهشت ماه هم موضع گیری مشابهی اتخاذ نموده و گفته بود: ایران باید به پایبندی کامل به تعهداتش در توافق موجود (برجام) بازگردد. در آن صورت، دولت بایدن نیز به پایبندی [به این توافق] بازخواهد گشت، اما ما از این موقعیت به عنوان چارچوبی برای عقد توافقی بسیار طولانی تر استفاده خواهیم کرد.
او همچنین گفته: دولت احتاقتصادی بایدن اعتماد میان آمریکا و متحدان اروپایی خود را احیا می نماید تا آلمان، انگلیس و فرانسه به عنوان طرف های برجام یاری نمایند تا واشنگتن تهران را برای توافقی بهتر قانع کند.
نتیجه گیری
نگاهی به تجربه برجام و ریشه های تعارضات میان تهران و واشنگتن نشان می دهد که سیاست های ایران ستیزانه آمریکا علی رغم تغییر دولت های مختلف این کشور تداوم و پیوستگی داشته است. اظهارات مشاور جو بایدن هم نشان می دهد در صورت روی کارآمدن نامزد حزب دموکرات او هم سیاست ترامپ را به نوعی دیگر در دستور کار قرار خواهد داد. لذا ادعای آمریکا درباره قصد ایران برای دخالت در انتخابات این کشور از ابتدا بر پیش فرض های غلط راسخ شده و امید است که تجربه برجام همگان را به این نتیجه رسانده باشد که گره زدن منافع کشور به مناسبات داخلی آمریکا از اساس اشتباه است.
منبع: خبرگزاری تسنیمیزد بلاگ: یزد بلاگ | جذابیت های تاریخی و اقلیم شهر جهانی یزد
انوار بلاگ: انوار بلاگ | انجمن و وبلاگ های انوار